- موجودی: موجود
- مدل: 193370 - 204/3
- وزن: 0.70kg
بامداد خمار
نویسنده: فتانه حاج سیدجوادی
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 439
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 9
کیفیت : صفحات درحد نو ؛ نوشته تقدیمی دارد ؛ عطف سائیدگی دارد
مروری بر کتاب
مگر از روی نعش من رد بشی.
این طور حرف نزنید مامان خیلی سبک است.
از شما بعید است. شما که می دانید من تصمیم خودم را گرفته ام و زن او می شوم.
پدرت ناراضی است سودابه. خیلی از دستت ناراحت است.
آخر چرا؟ من که نمی فهمم. خیلی عجیب است ها! یک دختر تحصیلکرده به سن و سال من هنوز نمیتواند برای زندگی خودش تصمیم بگیرد؟ نباید خودش مرد زندگی خودش را انتخاب کند؟
بامداد خمار داستان عبرتانگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگهای نخست داستان آغاز میشود و همه کتاب را دربرمیگیرد. با آنکه ماجرا در روزهای نخست زمامداری رضاشاه روی می دهد، جز یکی دو مورد، همچون کشف حجاب، به دیگر جنبههای سیاسی و اجتماعی زمانه هیچ اشارهای نمیشود. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگرد نجار میشود.
خواستگارانش را رد میکند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت میکند تا خانواده به ازدواج او رضایت میدهد، اما او را طرد میکند به طوری که نه او اجازه دارد به خانوادهاش سری بزند...
بامداد خمار داستان زندگی دختری به نام محبوبه است که در سالهای پایانی عمر آن را برای برادرزادهاش سودابه تعریف میکند. سودابه که همه معتقدند شباهت زیادی به عمهاش دارد به عقیدهی پدر و مادرش در آستانهی ازدواجی احساسی و عجولانه قرار گرفته است. آنها از سودابه خواستهاند داستان عمهاش را بشنود و سپس تصمیم بگیرد.
محبوبه داستان عاشقی خودش را که در اولین سالهای حکومت رضاشاه در ایران اتفاق افتاده است، تعریف میکند؛ داستان عشق دختری از خانوادهای فرهیخته به شاگرد نجاری به نام رحیم. محبوبه از پافشاری خودش برای این ازدواج میگوید و آنچه بر سر این ازدواج آمده است را روایت میکند. پروین در کتاب بامداد خمار یک روایت ساده و آشنا را بازگو و با شرح جزئیات احساسات، رفتارها و برخوردهای شخصیتهای رمان خواننده را با قصهاش همراه میکند.