- موجودی: موجود
- مدل: 196326 - 110/1
- وزن: 0.30kg
باغ ؛ چند قصه
نویسنده: پرویز دوایی
ناشر: زمینه _ پیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 110
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1360 - دوره چاپ: 1
کبفیت : درحد نو _ نو ؛ عطف کتاب چسب خوردگی دارد
مروری بر کتاب
هر دومان را با هم مدرسه گذاشتند. داود یک هفت هشت ماهی از من کوچکتر بود، اما با هم گذاشتنمان مدرسه. تنها قصه من این بود که مدرسه هامان از هم سواست. اما عصر که می شد یا من می رفتم خانه آنها یا او می آمد خانه ما. مشق ها را تند و تند یک جوری سرهم می کردیم، بعد می زدیم توی کوچه. با بچه های دیگر زیاد اخت نبودیم...
مرغ را در زیرزمین جلویی خوابانده بودند. از زیر ایوان پله می خورد می رفت پایین. سه تا زیرزمین تو در تو بود که هر چه عقب تر می رفت، تاریکتر می شد. اول زیر زمین جلویی بود که کته و زغال و هیزم بود. بعدش آشپزخانه بود که اجاق بود و در و دیوارش سیاه بود، درز آجرها هم سیاه بود. زنبیل گوشت از سقف آویزان بود که گربه نبرد. بعدش زیرزمین عقبی بود که تخته های حوض را گذاشته بودند که زمستانها می انداختند روی حوض که یخ نزند. اگر توی زیرزمین عقبی چیز دیگری هم بود، ما خبر نداشتیم. یعنی هیچ وقت جرئت نمی کردیم پایمان را آنجا بگذاریم. تاریک بود...
فهرست
دیگ به سر
باغ
راهزنان کوچه دلگشا
سه پر سیمرغ
ایستگاه گل عنابی
شب مراد
شرم
یک تکه آینه
آلمانی
امیر
شیش، شیش، شیشه شکست
سلطان جنگل
سرود
پشتک
گربه