- موجودی: موجود
- مدل: 196323 - 42/1
- وزن: 0.20kg
باغ بارون
نویسنده: شاهرخ تندروصالح
ناشر: ورجاوند
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 192
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه پانزده داستان کوتاه
کسی که آنور پل ایستاده بود و می شد خسته بودنش را از خمیازه هایی که می کشد فهمید، بی آنکه سعی در پنهان کردن آتش سیگارش داشته باشد از جانپناهش بیرون خزید ؛ سایه واربه جلوآمد ؛ تا جایی که پل شکسته بودآمد .
گمان کرد که کسی او را نمی بیند . شاید هم می دانست که آمده اند برای بازدید . آمده بود تا بلکه با دیدن کسی دیگر، و نگاهی دیگر به آنچه که دارد اتفاق می افتد و ما نمی بینیم دیگر، دلش برای لحظه هایی که مثل ابر می آیند و می روند بیرون بیاید و در نگاه کسی دیگرآفتابی بشود ؛ مثل همین حالا که از جانپناهش بیرون خزیده و آمده و نگاهش خیره مانده روی نخل ها و باد که می آید .
خب ، حالا دیدن یا ندیدن چه باید باشد ؟
فهرست
باز ياد
مدام تاكابوس
باغ بارون
هميشه با باران
بهار در پيله تنهايي
يك مشت فلس خونين
مزثيه اي براي همه چيز
كوكب بخت من
سگي كه مي توانست آدم خوبي باشد
دلال
درست مثل رنگ شب
مرثيه اي براي آهو بره هاي كاغذي
پرده خواني مقتول دوم
بابهار بيا ديگر
بيدل