- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 170654 - 81/5
- وزن: 0.30kg
بازی زندگی و شیوه این بازی
نویسنده: فلورانس اسکاول شین
مترجم: تبسم آتشین جان
ناشر: حوض نقره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 130
اندازه کتاب: رقعی کاغذ نخودی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
کتاب بازی زندگی چهار بخش دارد. اسکاولشین در تمام این چهار بخش مهارتهایی را به شما آموزش میدهد که بتوانید در بازی زندگی موفق باشید. در بخش اول قانونهای بازی زندگی را برایتان میگوید. قانونهایی مثل قانون توانگری، قانون عدم مقاومت، قانون بخشش و.... در فصل دم از تاثیر کلام و واژهها در زندگی میگوید. از قدرت آنها در آوردن ثروت، شادی، سلامتی، و...همینطور فقدان و بدهی و بیماری و ضعف و تمام حسها و حالات منفی. بخش سوم شامل رهنمودهایی از خانم اسکاول شین است که به خوانندگان میآموزد چطور شرایط را تحت کنترل گیرند و با شناخت قانون معنویت به وفور و ثروت دست یابند. او در بخش نهایی دوباره راجع به قدرت کلام و تاثیر جملات تاکیدی در بهبود وضعیت زندگی در لحظات سخت و کمک به کامیابی و موفقت انسان حرف میزند.
فلورانس اسكاولشين، نويسندة فقيدِ اين كتاب به يك خانوادة قديميِ فيلادلفيايي متعلق بود. ساليان بسيار در مقام نقاش، متافيزيسين و خطيب، نامي بلند آوازه داشت و با شفابخشيدن، هزاران تن از مردمان را در گشودن گرهها و حل مسائل زندگيشان ياري ميكرد. وي سالها در نيويورك مابعدالطبيعه تدريس ميكرد و افراد بيشماري در كلاسهايش شركت ميكردند. كتابهاي او نه تنها در آمريكا، بلكه در كشورهاي ديگر نيز كثيرالانتشار بودند و با مهارتي بسيار جاي خود در دور افتادهترين نقاط جهان باز ميكردند.
...از خانمی پرسیدند که آیا دختر کوچکش سرخک گرفته؟ خانم فوراً پاسخ داد: «هنوز نه!» همانطور که مشخص است مفهوم ضمنی این جمله آن است که مادر در انتظار بیماری فرزند است پس ناخواسته زمینه را برای رویدادی ناخوشایند فراهم میکند.
انسانی که درست میاندیشد، بر مثبتها تمرکز میکند و همواره دعای خیرش را نثار دیگر انسانها میکند و از هیچ چیز نمیهراسد و تحت تأثیر افکار منفی دیگران قرار نمیگیرد. او فقط اندیشههای نیک را جذب میکند چون خود او نیز اندیشههای نیک میپراکند. از دیدگاه من، مقاومت به معنای جهنم است زیرا انسان را به عذاب کشیدن وامیدارد.
یکی از اساتیدم برای تسلط بر همه فوت و فنهای بازی زندگی، فرمولی شگفتآور به من یاد داد و آن عدم مقاومت در برابر رویدادها بود. استادم داستانش را اینگونه تعریف کرد: «بخشی از زندگیام را به انجام غسل تعمید کودکان اختصاص داده بودم و این کودکان اسامی متنوعی داشتند. امروز دیگر کودکان را تعمید نمیدهم بلکه رویدادها را تعمید میدهم. تفاوتش در این است که برای همه رویدادها یک نام برمیگزینم. خواه آن رویداد شکست باشد، خواه پیروزی به یاد خداوند، نام موفقیت و کامیابی رویش میگذارم، چون میدانم پیامی در پس آن است که مرا به پیروزی رهنمون میسازد.»