- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 175254 - 101/3
- وزن: 0.40kg
بازگشت هیتلر
نویسنده: تیمور ورمس
مترجم: بهار مقربی
ناشر: تیسا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 303
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
کیفیت : در حد نو ~ نو
مروری بر کتاب
آخر دشمن هم روزنامه می خواند! از طریق آن معامله می کند و از کیوسک و هر چه به دستش بیفتد، علیه خودمان استفاده می کند! باید همه چیزو باز هم تاکید می کنم که باید تمام اشیاء ارزشمند را نابود کرد و نه فقط چیزهای بزرگ را. باید پیچ ها را باز کرد و بی رحمانه آن ها را کج کرد. باید درها را مثل خاک اره آسیاب کرد. بعد هم سوزاند.
در غیر این صورت دشمن، بی ملاحظه و هر طور که دلش بخواهد از این درها وارد و خارج می شود، ولی با یک دستگیره ی خراب و پیچ باز شده و یک تپه خاکستر، برای جناب آقای چرچیل آرزوی شادمانی می کنم! در هر صورت همیشه می دانسته ام که این ها چیزهای ضروری و پی آمدهای خشونت بار جنگ هستند. به همین دلیل هم هیچ دستور دیگری نمی توانستم داده باشم، هرچند که شاید پس زمینه ی دستورم، چیز دیگری بود....
طبیعی است که من بعدا جزئیات عملی کردن این دستور را کنترل نکردم. می توان تصورش را کرد که کارهای زیادی داشتم. عقب راندن آمریکایی ها در غرب، مقاومت در مقابل روس ها در شرق، کارهای ساختمانی در پایتخت آلمان و غیره، اما بر اساس ارزیابی های من، ارتش آلمانی قاعدتا باید می توانست ترتیب دستگیره ی درها را بدهد. به همین دلیل هم این مردم در واقع اصلا نباید وجود داشته باشند. ولی آن طور که متوجه شده ام، هنوز وجود دارند....
آیا بهراستی آدولف هیتلر هنوز میتواند فاجعه به بار آورد؟ این کتاب هجویهٔ تلخی است که بیداری دوبارهٔ او را در برلین فعلی نشان میدهد. لحن بسیار تلخ و اندوهبار این کتاب به این دلیل است که قهرمانش هیتلر است؛ همان هیتلر واقعی و نه آنکه در برنامههای طنز تلویزیون یا فیلمهای هالیوود دیدهاید. قهرمانش همان مردی است که محیطش را آنگونه که خوش داشت تحلیل میکرد و ضعفهای مردم را بهسرعت میشناخت و هرگز از منطق عجیب و غریبش سرباز نمیزد؛ همان مردی که لجوج بود، ولی ابله نبود.
این کتاب راهی را نشان میدهد که آدولف هیتلر در زندگی پیمود؛ از محوطهای خشک و خالی در مرکز برلین تا یک دکّهٔ روزنامهفروشی؛ از یک مغازهٔ لباسشویی که به ترکها تعلق داشت تا شبکهٔ تلویزیون ملّی آلمان. بازگشت هیتلر کتابی مهیّج است و خواننده را در لذت و شادی غرق میکند. این کتاب چنان خواننده را غافلگیر میکند که دیگر به هیتلر نمیخندد، با هیتلر میخندد. شدنی نیست؟ ابداً کسی اجازه نداده است که با هیتلر بخندیم؟
در تابستان سال 2011 آدولف هیتلر در زمینی خالی در برلین از خواب بیدار شد. بدون جنگ، بدون حزب، بدون اوا. در صلحی کامل، در میان هزاران نفر خارجی و آنجلا مرکل.66 سال پس از اینکه به اصطلاح حضور پیشوا به نتیجهای نرسیده بود، احتمال پیشرفتی جدید در تلویزیون و برنامههای تلویزیونی برای هیتلر به وجود آمد.
این هیتلر یک چهره طنز نیست و به همین دلیل واقعاً ترسناک است. در این سرزمین او با چیزهایی روبهرو میشود: بدبینی، بیبندوباری مهار نشده و با وجود چند دهه دموکراسی، آلمان پر بود از عوام فریبی و تمایل به کلیک کردن و فشردن صفحه کلید کامپیوتر. تقلید طنزآمیز؟ طنز؟ کمدی سیاسی؟ تمام اینها و بیشتر: اولین رمان تیمور ورمس، یک نمونه ممتاز ویژه نمایش اولین نظم ادبی است.