دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

بازخوانی دو منظومه

بازخوانی دو منظومه

نویسنده: عنایت سمیعی
ناشر: نشانه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 125
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1

کیفیت : نو ؛ مزین به نوشته و امضای نویسنده

 

مروری بر کتاب

ایمان بیاوریم ... فروغ فرخزاد ، مسافر سهراب سپهری

در این اثر ، نگرش و دیدگاه‌های سهراب سپهری و فروغ فرخزاد که در آثارشان انعکاس یافته ، بررسی شده است. برای این منظور ، نگارنده شعر مسافر سهراب سپهری را برگزیده ، ابتدا ساختار درونی و بیرونی آن را تشریح و سپس بنیان‌های فکری و معرفت‌های عرفانی ، روان شناختی و تاریخی آن را بیان می‌کند. در بخش دوم نیز برای بررسی و تبیین نگاه فروغ فرخزاد به مجموعه هستی ، منظومه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد انتخاب و بعد از بازخوانی ، ساختار آن شروع و بیان شده است....

جهانی که به آن نگاه می کنیم آئینه ماست؛ اما کیست که از نگاه کردن به جهان نهراسد؟ شعر و به طور کلی هنر ممکن است در مواجهه با جهان چیزی از هراس ما بکاهد یا بر آن بیفزاید ولی مادام که در فضای اثر به سر می بریم حتی هراس موقتاً عقب می نشیند و لذت درگیری و کندوکاو، نم نمک آبی به چشم خواب آلود ما می باشد که جهان را با چشم باز ببینیم و هراس آن را به امکان زیستن برگردانیم. این امکان ممکن است از مکاشفه های منفرد برخیزد؛ سپهری وار.

او میگوید رابطه تو با انسان تاریخمند، چیزی جز تباهی به بار نمی آورد؛ بگسل! و نیز میگوید انسان مسافری ست که فرصت گشودن «راز دهر» را ندارد ولی می تواند روح طبیعت را احضار کند و از حزن ملایمی که در غربت جهان احساس می کند به عشق بیندیشد و از یگانه شدن با نیمه دیگر خود، راه عروج در پیش گیرد. او خود را با انسانهای راز و رز همذات می پندارد و تا از هراس جهان بکاهد، گوشه سبز آن را به ما نشان می دهد. فروغ اما با انسان و جهان درگیر است. عرصه درگیری او بیرونی و درونی ست و صورتهای آن را در قالب انسان و طبیعت متمثل می کند.

او می کوشد بر ویرانه های تباهی پرچم تعالی را به اهتزاز درآورد. اما چه شکست شیرینی متحمل می شود و چه آب سردی برجان ما می افشاند! بی گمان جهان سپهری ایمن است. اگرچه در جهان او نیز انسان تنهاست، دست کم تنهایی او اندوهگین است و اندوه از گرمای انسانی بر می خیزد. اما تنهایی فروغ از جنس دیگری ست. او بی هیچ اتکاء بر زمینی پا سفت می کند که خود بر شاخ گاو ایستاده است.

در جهان فروغ، هستی فرصتی ست مغلوب دو جنگ: درونی و بیرونی و تعالی از همین مبارزه بی امان بیرون میزند و شکست عین تعالی ست. سپهری نیز به شکست خود اعتراف میکند؛ «وصل» را ناممکن میداند و فقط به «شدن» می اندیشد نه به رسیدن. اما فروغ و سهراب از دو راه جداگانه میگذرند و دیدارشان در خم گذرگاه ها اتفاقی ست. سپهری یقین دارد که حقیقت در انتهای همان راهی ست که او اینک بر آن گام می زند. او اگرچه برای وقایع احتمالی بین راه، ره توشه شک همراه می کند، در یقین خود تردید ندارد. در حالی که فروغ به نفس یقین مشکوک است. او از نگریستن به آئینه پروا نمی کند و تمام جهان را همانگونه که هست و می بیند، باز می آورد...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات