- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 194030 - 106/4
- وزن: 0.60kg
باران
نویسنده: فهیمه رحیمی
ناشر: چکاوک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 448
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 3
کیفیت : نو ؛ لبه عطف کتاب زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
تکرار حکایت و شکایت از زمانه ریتم موسیقی زندگی مان شده ، چنان که در ضرب آهنگ باران و با تیک تاک ساعت جمله چی شده چرا چنین شده ، گویی با نبض حیاتمان عجین مانده ، پرندگان مهاجر هم در آغاز کوچ آرام پر کشیدند ، مباد که عطش انتظار ، بال پرواز و پر کشیدن را از آنها بگیرد و سرمای زمستان را تجربه کنند.
گربه شیطان باغ بغلی وقتی روی درخت گردو پرواز می کند می داند طعمه ای در کار نیست و فقط خاموش فقط نگاه کند. مردی بی قرار از پشت دیوار گلی آوازخوان گذشت و ترانه اش بوی باران داشت ، بارانهایی به رنگ سبز و آبی و قرمز.
من این سوی دیوار قدم زدم نه چون او گریزان از تماس رنگ با دست سبک و سیال و رندانه سوخته لباس باروتی ام را به نهر دادم و عریان و منقش دنباله آواز مرد را خواندم و تمام کردم. تکرار حکایت این که ندانسته و نفهمیده همه اندوخته عمرم را که ته جیبم بود به آب دادم.
روز از نو روزی از نو.
- ببین داداش این سرویس و برای سر عقد گرفتم قشنگه؟
- حتمی قشنگه که خریدین.
- یکبار نشد که من با تو حرف بزنم و تو درست جواب بدی ، دست کم می تونی بگی مبارکه؟!