- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 185678 - 120/7
- وزن: 0.50kg
با پیر بلخ
نویسنده: محمدجعفر مصفا
ناشر: پریشان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 424
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 3
کیفیت : درحد نو _ نو ؛ لبه جلد رد تا خوردگی دارد
مروری بر کتاب
کاربرد مثنوی در خودشناسی
چـون گهـر در بحـر گويــد "بحـر کـو؟
وآن خيـال چـون صـدف ديـوار او
گفتـن آن "کـو؟" حجابـش میشـود
ابـر تــاب آفـتـابـــش میشــــود
تو ببند آن چشم و خود تسليم کن
خويشتن بينی در آن شهر کهن
رابطه ما با مثنوی رابطه ای است خشک و بی محتوا، رابطه ای در سطح الفاظ و ادبیات، حال آنکه مثنوی پیامی بس عمیق در خود نهفته دارد.پیامی که شرح رنج و اسارت آدمی و غربت او از موطن اصلی خویش است. پیام مثنوی هشداری است به انسانی که خود را در تار یک هستی مجازی از الفاظ و صورتها پیچانده و عمر خود را در ترس و رنج و تضاد می گذراند.
پيام مثنوي فرياديست براي بيداركردن انسان و خروج او از حصار تاريك توهمات و نقشها و برگشتدادن او به بحر جان، به هستي وراي مجازها و پندارها، به باغ سبز عشق، آنجا كه همه وجود و سرور است. مثنوي با صدها اشاره و تمثيل نشان ميدهد كه ميتوان از اين غربت پرادبار به نيستان فطرت خويش بازگشت.
می گوید این نیستان در خود تو است؛ ولی به هوش باش که هر چه بیشتر به جست و جوی آن بروی از آن دورتر می افتی. تو گوهری هستی در بطن دریای وحدت؛ و صدف پندار ها _پندار هایی که حاصل جست و جو است - تو را از این دریا جدا ساخته است : « چون گهر در بحر گوید بحر کو ؟ و آن خیال چون صدف دیوار او» گفتن ان کو ؟ حجابش می شود ابر تاب آفتابش می شود» تو ببند آن چشم و خود تسلیم کن خویشتن بینی در آن شهر کهن»
آنچه به طور معمول در جوامع، علی الخصوص جامعه ی ایرانی دیده می شود، این است که اصول و پندهای عرفانی به طور عمده در قالب شعر و تمثیل منتقل می شوند. به همین دلیل، یکی از مهم ترین مشکلاتی که سد راه انتقال پندهای عرفانی است، همین مساله ی مرموز بودن و بیان آن ها به شکل تمثیل است. به طور مثال، خواننده با مطالعه ی مثنوی معنوی، در می یابد که صحبت ها پیرامون انسان و خودشناسی است؛ اما ابهامی که از استعاره ها و تمثیل های مولانا جلال الدین در ذهن خواننده ایجاد می شود، سبب می شود تا بسیاری به عمق کلام و عرفان نهفته در آن دست نیابند. گویی دریافت خواننده از این عرفان، چیزی خارج از تجربه ی خود به عنوان یک انسان است و این نوشته های ایده آل، فرضا و با خارج کردن خواننده از حلقه ی مخاطبین خود سروده شده اند!
اما "محمدجعفر مصفا" در کتاب "با پیر بلخ"، در صدد است تا این تمثیل ها و اشاره های عرفانی مولانا را تا آن جا که مجال می دهد، ساده سازی کرده و خارج از ظرف استعاره و تمثیل بررسی کند. به گونه ای که مخاطب راحت تر بتواند از پس زیبایی های ظاهری تمثیل، به عرفان عمیق مولانا دست پیدا کند و به خودشناسی، که هدف اصلی این مطالب است دست یابد. به این ترتیب کتاب "با پیر بلخ"، ماورای ارتباط ادبیاتی میان مخاطب و مثنوی، تلاش می کند یک ارتباط معنوی و عرفانی میان آن ها برقرار کند و حلاوت کلام مولانا را به جان خواننده بچشاند.