- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 136049 - 109/2
- وزن: 0.50kg
با باد می خوانم
نویسنده: بهیه پیغمبری
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 464
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 6
مروری بر کتاب
این داستان می تواند سرگذشت واقعی زنی باشد که در زمان خود سرآمد همه خواننگان زن آن روزگار بود .
ستاره ای که در آسمان بیکرانه شعر و موسیقی ایران خوش درخشید ، اما بزودی افول کرد چون خورشید تابناکی به درخشندگی خانواده او را جذب نور و گرمای بی حد وحصر خود می کرد و او که طالب بزرگی و درخشیدن درآسمان آبی و روشن خانواده را پذیرفت چون به فراست دریافته بود که خورشید بودن بهتر از ستاره شدن است ....
ﺻﺪاي زﻣﺨﺖ و ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ زن داﯾﯽ را ﺑﻪ وﺿﻮح ﺷﻨﯿﺪم ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻋﻠﯽ اﻟﻄﻠﻮع ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ ﺑـﻮد و ﺑـﺮ ﻓـﺮاز ﭘﻠـﻪ ﻫﺎي اﯾﻮان اﯾﺴﺘﺎده و ﺑﺎ ﻧﻔﺮت ﺻﺪاﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﺮد. ﺑﺎﯾﺪ ، ﻧﻮﺑﺮ ذﻟﯿﻞ ﻣﺮده ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ دﯾﮕﺮ ! ﭼﻨﺪ ﺑﺎر ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻮﯾﻢ وﻗﺘﯽ ﺳﺮ واﻣﺎﻧﺪه ام را از ﻣﺘﮑﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ، آﻫﺎي ﻧﻮﺑﺮ « !» ﯾﮏ اﺳﺘﮑﺎن ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮرم ﺗﺎ ﺳﺮ درد ﻧﮕﯿﺮم !آﺧﺮ اﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺖ ﻧﯿﺴﺖ و ﺑﻌﺪ ﻣﺜﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﺟﺎي زﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ اي را ﺑﯿﺎزارﻧﺪ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﮐﺮد و اﯾﻞ و ﺗﺒﺎر ﭘﺪرم را ﺑﻪ ﺑـﺎد ﻧﺎﺳـﺰا ﮔﺮﻓـﺖ و ﭼﺮك و ﺗﻌﻔﻦ دروﻧﺶ را ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮد....