بئاتریس ؛ متن کامل

بئاتریس 

نویسنده: آرتور شنیتسلر
مترجم : سیمین دانشور
ناشر: جاویدان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 176
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1354 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت : 

مروری بر کتاب

همراه با یک مقدمه از مترجم

اصول عقاید فروید اترشی چه از نظر روش تحلیل روحی در انتقاد هنری و چه از نظر روانشناسی،خواه قابل انتقاد و خواه پذیرفتنی،درست یا نادرست،تاثیر خود را بر هنر و بر علم طب کرده است.و اساس این تاثیر حتی تا به امروز پابرجاست...

تظاهر در عشق،بی توجهی به عشق،انتقام عشق در رمان بئاتریس نشان بارزی دارد!
پسرشوهرش محبوب اوست حتی بامیل شدید جنسی با او عشق میورزد!شاید یکی از دلائل سقوط بئاتریس ارضا نشدن‌ این عشق است عشق پسرش به یک زن هرجایی بئاتریس را بی چون و چرا در بغل فاسقش می اندازد و این تسلیم انتقامی است از خود ، از زندگی و یا ...

در کتاب بئاتریس، آرتور شنیتسلر زنانی را معرفی می کند که تا حد زیادی شبیه به هم اند. این زن ها، قهرمان های کتاب، همه از طبقات بالاتر از طبقه متوسط اتریشی هستند و با حوادثی مواجه می شوند که هرگز به خیالشان هم خطور نکرده است، اما بئاتریس با خواهران دیگرش در یک مورد تفاوت می یابد. هرچند این هر سه قربانی اوضاع و موارد خاصی هستند اما «الیزه» و «برنا» به طیب خاطر تن به تباهی می دهند در حالی که مورد بئاتریس کاملا ممتاز و مشخص است.

بئاتریس خواهی نخواهی، بی اینکه اراده اش کوچک ترین تاثیری داشته باشد حتی کاملا بر خلاف میل قبلیش، به سوی این تباهی کشانده می شود.برای بئاتریس، پسرش شوهر او، محبوب اوست. حتی با میل شدید جنسی به او عشق می ورزد و شاید یکی از دلائل سقوط بئاتریس ارضاء نشدن این عشق است، عشق پسرش به یک زن هرجایی که قیافه دلقك ها را دارد، بئاتریس را بی چون و چرا در بغل فاسقش می اندازد و این تسليم انتقامی است که از بی توجهی پسرش، از محرومیت و ناکامیابی ، گرفته شده است ، اما چون بئاتریس این کاره نیست به بن بستی برمی خورد که غیر از مرگ چاره ای نمی بیند .

تنها تسلای او این است که در این بن بست تنها نیست و معشوقش ، پسرش ، شوهرش نیز با او همراه است. زیرا او هم چارهای جز این ندارد که از میان مردم گم بشود. از گناهی که کرده است بگریزد.
آیا این گناه قتلی نیست که از سرمستی انجام یافته است ؟
آیا این قتل در ازاء توهینی نیست که به مادر ، به بئاتریس شده است؟

اساس تراژدی و مشکلات بئاتریس در این است که به وضع بد و ورطه ای که در آن غوطه ور است واقف است، اما نیروی اراده اش فلج شده است و برای نجات خود از هر گونه اقدامی عاجز است. اراده اش در برابر شدت و قدرت میل جنسی ، در برابر نیروی مقاومت ناپذیر طبیعت و شهوت هیچ کاری نمی تواند بکند. نه می تواند حوادث را جلو بگیرد و نه بعد از وقوع آنها راه حلی می تواند پیدا کند.

معمولا شنیتسلر زنانی را معرفی می کند که تا حد زیادی شبیه به هم اند. این زن ها، قهرمان های این 3 کتاب، همه از طبقات بالاتر از طبقه متوسط اتریشی هستند و با حوادثی مواجه می شوند که هرگز به خیالشان هم خطور نکرده است، اما بئاتریس با خواهران دیگرش در یک مورد تفاوت می یابد.

هرچند این هر سه قربانی اوضاع و موارد خاصی هستند اما «الیزه» و «برنا» به طیب خاطر تن به تباهی می دهند در حالی که مورد بئاتریس کاملا ممتاز و مشخص است. بئاتریس خواهی نخواهی، بی اینکه اراده اش کوچک ترین تاثیری داشته باشد حتی کاملا بر خلاف میل قبلیش، به سوی این تباهی کشانده می شود…