- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 172775 - 65/5
- وزن: 0.30kg
ایوان مخوف
نویسنده: سرگئی آیزنشتاین
مترجم: قاسم صنعوی
ناشر: پیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 96
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1351 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو ~ نو
مروری بر کتاب
مصور
فیلمنامه _ قسمت اول : ایوان گروزنی
مالیوتا [خارج از تصویر] چرا در مورد خودت چنین قدرتی به کشیش می دهی؟ [ایوان ناگهان برمی گردد] چرا می گذاری یک کشیش بی تربیت تحقیرت کند؟
ایوان [تند.] به تو مربوط نیست، سگ!
مالیوتا [خارج از تصویر] می دانم… من سگم. سگ وفادار خیانت نخواهد کرد. [نمای درشت از مالیوتا] تزار، تو اشتباه می کنی که کشیشی را بر سگی ترجیح می دهی. [به تزار نزدیک می شود.] می دانم که تو به دنبال دوستی می گردی… بدون دوستی، ملول می شوی… آماده ای که در برابر کشیش سر خم کنی. [سر خم می کند و دامن لباس پوست تزار را می بوسد.] اما خبر نداری که فیلیپ دشمنانت را زیر قبای تو پنهان پنهان می کند. دوست، ها!… [می خندد] او بیش از کوربسکی ارزش ندارد!
[نما از آن دو: وقتی مالیوتا قد راست می کند، ایوان با خشم به او می نگرد.]
ایوان [با فریاد] جرات می کنی این اسم را به زبان بیاوری؟
مالیوتا [پیروزمندانه] آه!… آه!… می دانم که کوربسکی را دوست داری! خیانت او نیست که متاثرت می کند. برای دوست از دست رفته اشک می باری!...
ایوان چهارم واسیلیویچ متولد ۲۵ اوت ۱۵۳۰ در مسکو، و درگذشته در ۱۸ مارس ۱۵۸۴ میلادی در مسکو یکی از تزاران امپراطوری روسیه بود. به خاطر جنایات بیبدیلش در کشور روسیه به او لقب ایوان مخوف داده اند.
او در سال ۱۵۵۳ به شاهزادگی اعظم مسکو رسید . در زبان روسی به او لقب گروزنی داده اند که به معنای توانایی قدرت و سختی است. هر چند که در فارسی امروز آن را مخوف ترجمه نموده اند.ایوان در مقام شاهزادگی اعظم شاهد تغییرات بسیاری بود که او را از زمامداری یک ایالت به کنترل یک امپراتوری کوچک و به یک قدرت منطقهای تبدیل نمود و در سال ١٥٤٧ به عنوان اولین تزار به مقام تزار تمامی روسیه رسید.
ایوان ٣ ساله بود که پس از مرگ پدرش گراندوک مسکو شد و در سن ۱۶ سالگی با لقب تزار حکومت بر شاهزاده نشین مسکو و قلمروی آن روزگار روسیه را دست گرفت. او خود را جانشین امپراتورهای بیزانس می دانست که یک قرن قبل از این تاریخ امپراتوری آنها توسط عثمانی ها منقرض شده بود. او می خواست کشورش را از زیر سایه اشغال مغولها که موجب عقب ماندگی روسیه شده بود بیرون آورده و به سطح کشورهای غربی برساند.
اما تا زمان مرگش موفق نشد روسیه را به یک کشور پیشرفته تبدیل کند. ایوان چهارم در چندین نبرد تاتارهای ولگا را شکست داد و شهرهای غازان و آستراخان را به خاک روسیه منضم کرد.
پس از مرگ واسیلی سوم، همسرش نیابت سلطنت پسر سه ساله اش «ایوان چهارم» واسیلیویچ را برعهده گرفت. با مرگ نایب السطنه، بایارها سر به شورش برداشتند و هر یک از دستههای مخالف ایشان، به نوبت، اندک زمانی زمام امور را در دست گرفتند و با شدت عمل و بیدادگری شهرها را دچار آشوب ساختند و خون موژیکهای (دهقانان روسی) بی پناه را در جنگهای داخلی برزمین ریختند.
فرمانروای بعدی ایوان چهارم، قلمرو ولایت مسکووی را توسعه داد. لقب او، ایوان مخوف، بیانگر این است که این نخستین تزار در تمام روسیه بود که بیشتر از او میترسیدند تا اینکه دوستش داشته باشند.
«ایوان» شهر آلکساندروفسک را مقر دایمی خود ساخت و آن را به صورت دژ مستحکمی در آورد. زحمت و فشاری که در مبارزه با بایارها بر ایوان وارد آمد، به اضافه شکست وی در جنگهای طولانی با لیوونیا، موجب اختلال اعصاب وی در آخر عمر شد!؛ بخصوص که ایوان از ابتدا هم دارای مغز کاملا متعادلی نبود. ایوان نگاهبانان خود را، مانند راهبان، حرقهای بلند و سیاه با آستینهای گشاد و باشلق میپوشاند و خود را رئیس دیر آنها میخواند و هر روز همراهشان مراسم قداس به جای میآورد و در مقابل محراب کلیسا چنان با اشتیاق و التهاب به سجده میرفت که بارها پیشانیش مجروح شد...