- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162733 - 75/1
- وزن: 1.20kg
ایرانشناس مجله نگار
نویسنده: فرید قاسمی
ناشر: گویا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1200
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
زندگی و کارنامه مطبوعاتی ایرج افشار
این کتاب، گزارشی است از زندگی، آثار و فعالیت های «ایرج افشار». او، کتابدار، کتاب شناس، متن پژوه، مصحح، نسخه شناس و ایران شناس برجسته ای است که میراث گرانبهایی از خود به یادگار گذاشته است. دویست و شصت عنوان تالیف و تصحیح، صد و بیست و یک مقدمه بر آثار دیگران، سردبیری ده مجله ماندگار، عضویت در سی و دو شورا و انجمن ایرانی و جهانی در حوزه کتاب و نسخه پژوهی و شرق شناسی، نگارش حدود دو هزار مقاله و گزارش کوتاه و بلند به زبان فارسی و شصت و چهار مقاله به زبان های دیگر، بخشی از فعالیت های این پژوهشگر خستگی ناپذیر است.
آشنایی با زندگی، آثار و فعالیت های «ایرج افشار» ؛کتابدار کتابشناس، تصحیحگر کاشف، نسخه شناس متن پژوه، سندپرداز مرجع نوین، فهرست نگار، تاریخنگار، جهانگرد ایران نورد و گذشته پژوه آینده نگری است که یادگارهای ماندگاری در عرصة مطبوعات، کتاب و کتابخانه پدید آورده است ، به منزله آشنایی با بخش بزرگی از آثار و فعالیت های ارزشمند در حوزه تصحیح متون کلاسیک، نسخه شناسی و ایران شناسی در ایران معاصر است.
نویسنده در مقدمه دقیق و توصیفیاش درباره آقای افشار به شکلی دقیق و موجز تمامی ویژگیهای کاری و شخصی و سلوک کاری حرفهای این استاد نامدار تاریخ و فرهنگ و ایرانشناس کمنظیر را توصیفکرده است و از این منظر باید این مقدمه سه صفحهای را در زمره نوشتهها و مقالات منحصر به فرد در توصیف ویژگیهای کاری و شخصی و حتی تاریخی افشار به شمار آورد که خواننده با خواندن آن به درکی دقیق و مجمل از آقای افشار و کارهایش میرسد.
مقاله ذهن خواننده را برمیکشاند که با یک فرد عادی که تالیفاتی از خود به جای گذاشته روبرو نیست، بلکه با دریایی مواجه میشود که از هر سوی آن رودی و جویباری جاری است. در بخشی از نوشته آقای قاسمی درباره شیوه و منش روزنامهنگاری افشار آمده است:
افشار، 65 سال از عمر 84 سالهاش را با نشر گذرانده و پیشنیه مدیریت مطبوعاتی ایشان بر 14 عنوان ادواری که انتشار داده - تا سال 1388 - از 178 سال در میگذرد. او شیوه خاص خود را در عرصه مجلهنگاری دارد. بیش از شکل در پی محتواست، به حیثیت کاری، عزتمندی و مراعات بها میدهد. راستی را فدای خویش و کیش نمیکند. چرا که دردمندانه به حرفهایگری در عرصهمطبوعات و پژوهش میاندیشد و عمل میکند. سعی دارد بیحب و بغض بنگارد و به سویی در نغلتد. البته از بروز باورمندی خود نسبت به شخص و یا موضوعی ابا ندارد.
شیوه نگارش کتاب بر اساس توالی تاریخی مسئولیتهایی است که ایرج افشار در مقام یک مطبوعاتی و روزنامهنگار عهدهدار بوده است. مولف ضمن ارائه اطلاعاتی کلی و دقیق درباره هر نشریه و در ادامه جزییات تمامی مقالات و نوشتههای تمامی شمارهها، جایگاه آقای افشار در آن نشریه را هم توصیفکرده است و جالب این که عمده این توصیفات حاصل اطلاعات شخصی و گفتوگوی خود آقای قاسمی با آقای افشار است و از این منظر باید این کتاب را حاوی اطلاعاتی دست اول درباره کارهای مطبوعاتی اقای افشار به شمار آورد که تقریبا در کمتر کتاب دیگری میتوان یافت.
اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، آقای قاسمی در این کتاب تلفیقی کردهاند از تاریخ شفاهی و تاریخ مکتوب درباره استاد ایرج افشار و کارهای مطبوعاتیشان، تا آنجایی که مکتوبات و اسناد از روایت پشتصحنه و برخی از این رخدادها در میمانند، سوالات دقیق و کاربردی آقای قاسمی از استاد ایرج افشار به مدد ذهن خواننده بیاید تا وی چفت و بست کارنامه مطبوعاتی این چهرهیگانه عرصه مطبوعات و فرهنگ ایران را بهتر و دقیقتر دریابد.
علاوه بر اینها آقای قاسمی سعی کرده است، هرجایی که آقای افشار درباره کارنامه مطبوعاتی خود نوشته و یا دیگرانی درباره آن نوشتهاند را هم به کار اضافهکند و در جای خود این اطلاعات را به کارببرد. به همین دلیل خواننده علاوه بر اطلاعات خود نشریات و گفتوگوی آقای قاسمی با استاد افشار، دستهای دیگر از اطلاعاتی که آقای افشار در گفتوگو با دیگران و یا در نوشتههای دیگران درباره افشار آمده را هم دسته بندی کرده و همانند ملاطی در کنار مطالب اصلی جایداده است. برخی از اسناد، همانند تفاهمنامه آقای افشار با مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در اهدای کتابخانه شخصیاش به این نهاد هم به گمان نگارنده برای نخستین بار است که در یک کتاب منتشر میشود.
در واقع کتاب هم به کار خواننده علاقهمند و عادی میآید و هم به کار محققان و به خصوص مورخانی که خواستار اطلاعات بیشتری درباره کارهای مطبوعاتی و کتابداری آقای افشار هستند. شاید برخی گمان کنند آوردن بیش از 300 صفحه از فهرست مقالات راهنمای کتاب(یکی از مهمترین نشریات حوزه فرهنگ که دو دهه آقای افشار سردبیریآن را عهدهدار بود) با ذکر جزییات و نویسنده و عنوان تمامی مقالات کاری اضافی و باد کردن در کتاب باشد، اما اگر در این کار آقای قاسمی دقت کنند درخواهند یافت او با این کار سعی کرده هر محقق و مورخی را از مراجعه به هر کتاب و نشریه دیگری درباره کسب اطلاعات کتابشناختی از عناوین مقالات بینیاز کند. شاید خود آقای افشار هم از این کار احساس رضایت کند، چرا که همهگاه، بخشی از وقتش را اختصاص میداد به پاسخ به دیگران که چه مقالهای در کجا کار شدهاست و اکنون میتواند بیمعطلی آنها را به این کتاب ارجاع دهد.
افشار 65 سال از عمر 84 سالهاش را با نشر گذرانده و پیشینه مدیریت مطبوعاتی ایشان بر 14 عنوان ادواری که انتشار داده- تا سال 1388- از 178 سال در میگذرد. او شیوه خاص خود را در عرصه مجلهنگاری دارد. بیش ازشکل در پی محتواست. به حیثیت کاری، عزتمندی و مراعات بها میدهد.
علاوه بر اینها کتاب عکسهای منحصر به فردی هم دارد که تقریبا تنها از آرشیویست قهاری چون آقای قاسمی برمیآید. خواننده اندکی تیزبین میتواند با نگاهی به عکسهای به کار رفته در روی جلد کتاب، خود به کیفیت کاری که شده پیببرد. در واقع عکسهای روی جلد معرف آن است که با یک کتاب پرملاط و متفاوت درباره ایرج افشار روبروییم. همچنانکه با مراجعه به عکسهای انتهای کتاب (صفحات 1108 تا 1199، نزدیک به صد صفحه) در مییابد که این عکسها با چه نظم ودقتی چیده شده و بر تمامی آنها شرحهای مختصر و دقیق و کامل نوشته شده است.
عکس هایی از استاد افشار با خانواده، همکاران و دیگر مشاهیر علم و ادب اختصاص دارد که از آن میان میتوان به چهرههایی چون منوچهر ستوده، عباس زریاب خویی، عبدالرحمان عمادی، ابراهیم پور داوود، سعید نفیسی، محمد علی جمالزاده، باستانی پاریزی، بدیع الزمان فروزانفر، مجتبی مینوی، سید حسین نصر و نجف دریابندری و...