- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 192566 - 202/1
- وزن: 1.10kg
ایران و ایرانیان
نویسنده: ساموئل گرین ویلر بنجامین
مترجم: رحیم رضازاده ملک
ناشر: گلبانگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 576
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : صفحات درحد نو _ نو ؛ روکش کتاب زدگی دارد
مروری بر کتاب
مصور
خاطرات و سفرنامه ساموئل گرین ویلر بنجامین
بنجامین در سال 83-1882 بود که از طرف پرزیدنت آرتور ریاست جمهوری امریکا به سمت نخستین سفیر امریکا در ایران منصوب شد. در سال 1885 با موفقیت حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری و زمامداری این حزب به امریکا احضار شده و طبق شیوه معموله در دیپلماسی امریکا به زندگی خصوصی بازگشت. خاطراتی که در این سفر دو سال و اندی به ایران داشته و تجربیاتی که در طول مأموریت خود در ایران پیدا کرده بودم انگیزه ای برای تدوین و نوشتن این کتاب شد.
نویسنده تأکید زیادی بر آزادی عقیده در ایران دارد:
«به طور کلی باید بگویم که در طول خدمت و مأموریت خود درایران هیچ گاه در مسائل عمومی اظهار عقیده شخصی نکرده و جداً از این امر خودداری نموده ام. اصولاً سه دسته از افراد باید در دوران خدمت مأموریت خود از اظهار عقیده و اعمال نظر شخصی در کارها خودداری کرده.
این سه دسته عبارتند از: نظامیان، قضات و دیپلمات ها. در طول مدت مأموریت در ایران موظف به رعایت این نکته بوده ولی بعد از دوران مأموریت که دیگر سمتی نداشتم و در خدمت دولت نیستم این آزادی را دارم که در مسائل مختلف عقاید شخصی خود را که متکی بر تجربیاتم می باشد ابراز نمایم و این کار را هم در موارد مختلفی در کتاب انجام داده ام ولی در هر حال این اظهار عقیده و آزادی بیان تاحدودی رعایت شده است که به منافع عمومی لطمه نزند و اسرار مذاکرات رسمی و دولتی را فاش نکند.»
بنجامین مردی دانشمند بود که مطالعات زیادی به خصوص درباره کشورهای مشرق زمین داشت و از مستشرقین امریکا به شمار می رفت و به همین جهت علاقه زیادی را برای انجام مأموریت خودشان داد. بنجامین با دریافت فرمان سفارت در زمستان سال 1882 بود که از امریکا با کشتی عازم ایران شد و راه دور و درازی را با عوض کردن چند کشتی طی کرد تا بالاخره در بندر طرابوزان واقع در دریای سیاه از کشتی قدم به خشکی گذارد و از طرابوزان از طریق پوتی و باطوم به تفلیس رفت و از تفلیس با قطار به باکو واقع در کنار دریای خزر خود را رساند و از آنجا با یک کشتی روسی به بندر انزلی وارد شد. از انزلی میهماندار مخصوص، او را از راه رشت و جنگلهای سرسبز و خرم شمال به تهران رساند.
بنجامین در بدو ورود به تهران در یکی از عمارات دولتی سکونت گزید ولی بعد محلی را در خیابان فردوسی کنونی برای سفارت امریکا اجاره کرد و سفارت را در آنجا تأسیس نمود. بنجامین در طول اقامت در تهران با رجال ایرانی آشنایی و رفت و آمد پیدا کرد. روی هم رفته قریب دو سال در ایران بود و سفرهایی به پاره ای از شهرستانها کرد. کار مهمی که بنجامین در ایران داشت، حفظ حمایت از منافع اتباع امریکا بود و در مورد بازاریابی هم کارهایی کرد که معتقد بود به علت عدم پشتیبانی دولت آمریکا توأم با موفقیت نبوده است.
«بنجامین» نخستین نماینده سیاسی ایالات متحده آمریکا در ایران بود. او کاردار، سرکنسول و بنیانگذار سفارت آمریکا در ایران به شمار میرود.بنجامین در سال 1261 شمسی مطابق با 1883 میلادی به تهران آمد و سفارت کشورش را در ایران تأسیس کرد.نخستین نمایندهای آمریکا در ایران 21 سال در کشورمان اقامت داشته و به انجام مأموریت سیاسی خود پرداخته است. گفتنی است در این دوره دولت آمریکا روابط و مناسبات بسیار گرم با ایران نداشته است.
عمدهترین کار نمایندهی سیاسی آمریکا در ایران حمایت از میسیونرها و مبلغان مذهبی آمریکایی در ایران بوده است.در این دوره انگلستان و روسیه چون حضوری فعال داشتند آمریکا منافع دیگری در ایران نداشت. برای آقای بنجامین اتفاقی در ایران افتاده که در مطبوعات به چاپ رسید که خواندن آن خالی از لطف نیست.
بنجامین اولین سفیر آمریکا از دست نگهبانان حرمخانه شاه در ایران کتک خورد. اگر یکی از زنان حرم متوجه نشده بود سفیر و دخترش در زیر مشت و لگد نگهبانان کشته شده بودند.در گذشتههای دور سفرایی که تعیین میشدند و به کشورهای جهان عزیمت میکردند اکثراً از آداب و رسوم اهالی آن کشور با خبر نبودند وهمین باعث میگردید که ناگهان روابط و مناسبات دو کشور دوست بهم خورده و سفرای یکدیگر احضار شوند از جمله اتفاقی که در این زمینه رخ داد، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود.
در آن زمان بنجامین به اتفاق همسر و فرزندان خود از آمریکا به تهران آمدند. این دیپلمات سعی کرد از روزهای نخست آداب و رسوم ایرانیان را فراگیرد. چون بیم داشت که یکدفعه بر اثر بیمبالاتی روابط دو کشور ایران و آمریکا به هم بخورد. بر حسب تصادف همین طور هم شد و روزی که بنجامین و دخترش با درشکه به محل ییلاقی سفارت در شمیران میرفتند به قهوه خانهای در بین راه رسیدند که چند درشکه دیگر در آنجا ایستاده بودند.
هنگامی که درشکه سفیر به آنجا رسید ناگهان عدهای نظامی از زیر درختان بیرون میریزند و به درشکهچی و جلودار و سفیر و دخترش حملهور میگردند. جلودار هر چه فریاد میزند این درشکه سفیر آمریکا است، گوش نظامیان به این حرفها بدهکار نبود و آنها مشغول زدن شدند. بنجامین متوجه شد که نظامیان از سربازان گارد سلطنتی هستند و حرمخانه شاه در اینجا مستقر است. در چنین مواقع، آداب و رسوم چنین است که سفراء هم به چنین محوطهای داخل نشوند.
سفیر آمریکا بلافاصله دستور داد درشکه چی درشکه را برگرداند ولی با این حال سربازان دست از کتککاری برنداشتند. از قضا یکی از زنان حرمسرا متوجه قضیه میشود و مستخدم مخصوص را برای خلاصی و پایان دادن ماجرا میفرستد. او هنگامی میرسد که جلودار و درشکهچی زرنگ، جان سفیر مجروح و دخترش را از دست سربازان رهانیده بودند.
ماجرا در اینجا خاتمه نیافت. روز بعد یادداشتی از طرف سفیر به وزارت امور خارجه ارسال گردید. در این یادداشت آمده بود که اگر چنانچه عذرخواهی نشود پرچم سفارت آمریکا پائین کشیده میشود و سفیر دستور تعطیلی سفارتخانه را خواهد داد.
صبح روز سوم «صنیعالدوله» یکی از وزرای برجسته به محل سفارت میرود و تأثر خاطر شاهانه را به سفیر ابلاغ مینماید. بعد از آن جواب دیگری به سفارت میرسد که متن آن تماماً ا..... بود سپس منشی سفارت و درشکهچی و جلودار را احضار مینمایند و در پیش چشمان آنان مسببین واقعه را شلاق میزنند.
از این ماجرا به بعد ناصرالدین شاه محبت خاصی نسبت به سفیر آمریکا پیدا کرد و حتی دستور داد ماهیانه مبلغ صد تومان به مدرسه دخترانه آمریکایی در تهران کمک شود. بدین نحو از به هم خوردن روابط دو کشور جلوگیری گردید...
فهرست
از بحراسود تا سرحد ایران
از انزلی تا تهران
وضع ظاهری ایران
شهر تهران
ییلاقات شمیران
امم و طوایف مختلفه ایران
شرایط خدمت در ایران
و...