دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

ایران فرزند ؛ خاطرات امیرشاپور زندنیا

ایران فرزند ؛ خاطرات امیرشاپور زندنیا
درحال حاضر موجود نمی باشد

ایران فرزند

نویسنده: امیرشاپور زندنیا
به کوشش: کاوه بیات
ناشر: نامک
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب 

تصاویر گلاسه

خاطرات امیرشاپور زندنیا ؛ ناسیونالیسم انقلابی از حزب سومکا تا ماجرای تیمور بختیار

تاریخچه ناسیونالیسم در ایران به دلیل اهمیت نهضت ملی شدن صنعت نفت تا حدود زیادی تحت الشعاع این پدیده بوده است.حال آن که ناسیونالیسم در ایران هم از پیشینه ای دیرینه از از این مووع برخوردار است و هم از یک گوناگونی تشکیلاتی و نظری به مراتب گسترده تر.

زندگانی و خاطرات امیر شاپور زندنیا به گونه ای که در این کتاب میخوانیم خود شاهدی است بر این مدعا ایران فرزند امیر شاپور زندنیا با عنوان فرعی ناسیونالیسم از حزب سومکا تا ماجرای تیمور بختیار از مبانی نظری و جنبه های سازمانی نوعی دیگر از ناسیونالیسم در ایران معاصر سخن میگوید که به رغم اهمیت تاریخی و حضور پیوسته در گوشه و کنار عرصه سیاسی ایران هنوز به درستی مورد شناسایی قرار نگرفته است.

در اوایل دهه 1370 با امیرشاپور زندنیا آشنا شدم، البته نام او را پیش‌تر نیز شنیده بودم. در چارچوب دوره‌هایی که او با گروهی از دوستان خود (از جمله دوست مشترک بهرام نورانی) داشت، این آشنایی به دوستی تبدیل شد و از روی لطف پذیرفت هفته‌ای یک روز به دیدار او بروم و شرح زندگانی خود را به صورتی اساسی‌تر از جوانب جسته و گریخته‌ای که در آن دوره‌های دوستانه بدان اشاره می‌شد، بیان کند. این کار حدود پانزده جلسه به طول انجامید و در مجموع به یک گفت‌وگوی چهارده ساعته منجر شد که در پانزده نوار کاست ضبط شده است.

...پدرم فردی بود که به طور ذاتی ایران و ایرانی را دوست می‌داشت و به تاریخ ایران علاقه‌مند. از وقتی که بچه بودیم برای ما به کمک نقشه و تصاویر تاریخی راجع به تاریخ ایران صحبت می‌کرد. از کلاس چهارم ابتدایی با تاریخ مرحوم مشیرالدوله پیرنیا آشنا بودم و کتاب‌های دیگری نیز می‌خواندم. همه روزنامه‌هایی را که پدرم به خانه می‌آورد مطالعه می‌کردم. از جمله مجله‌ای که سیف آزاد چاپ می‌کرد به اسم «ایران باستان» که مبلغ ناسیونالیست سوسیالیست‌های آلمان هیتلری بود. کلاس ششم ابتدایی را در بندرعباس تمام کردم. یکی دو بار در انجمن پرورش افکار آنجا سخنرانی برایم گذاشتند و راجع به تاریخ و تمدن ایران سخنرانی کردم...

...به هر حال ما عقاید نژادی نداشتیم و معتقد نبودیم نژاد خالص در هیچ جای دنیا وجود داشته باشد. در ایران هم اقوام مختلفی می‌آمدند و رفتند. ملت ایران تاریخ و فرهنگی باستانی دارد که کمتر ملتی چنین گذشته‌ای را به لحاظ قدمت دارد. این فرهنگ در بسیاری موارد با فرهنگ کشورهای اروپایی مشترک است. مثلا از طریق زبان‌شناسی می‌توانیم بفهمیم که عادات مشترکی با آنان داریم. به نظر من مطرح نمودن نژاد خالص، کاری غیرعلمی و غیرواقعی است و نباید تأکید و اصرار بر آن داشت...

...کریم‌پور هم آنجا رسید و اصرار داشت سخنرانی کند. به هر حال ما هم برای این که جنجالی شود از فرصت استفاده کرده و اصرار کردیم که کریم‌پور بالا برود و سخنرانی بکند. توده‌ای‌های دانشگاه آقای سوادگر و اتابکی و عده‌ای دیگر سعی کردند او را پایین بکشند و نگذارند صحبت کند. کریم‌پور خودش هم تصمیم گرفته بود کاری کند و آن روز قفلی آورده بود که به در بانک شاهی بزند.

جمعیت نگذاشت کریم‌پور سخنرانی کند و بعد از تمام شدن برنامه و متفرق شدن جمعیت، کریم‌پور با قفلش دم در مجلس بود. فقط آن جمعیت 600، 700 نفری اوباش در آنجا حضور داشتند. کریم‌پور وقتی آن‌ها را می‌بیند، قفل را درمی‌آورد و شروع به نطق کردن می‌کند. آن‌ها هم منتظر همین بودند، می‌ریزند و کریم‌پور را به قصد کشت می‌زنند، حدود دو ساعت کریم‌پور را زدند. کریم‌پور بالاخره خودش را از یکی از این شیشه‌هایی که کف خیابان هست انداخت به داخل زیرزمینی نجات پیدا کرد. این واقعه درست روز 14 بهمن 1327 اتفاق افتاد...


فهرست

گام‌های نخست
ناسیونالیست‌های انقلابی
حزب سومکا
بعد از 28 مرداد
ماجرای تیمسار قرنی
شرکت نفت
تلاش‌های تیموربختیار
زندان قزل‌قلعه
آزادی

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات