- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 192507 - 202/1
- وزن: 0.50kg
ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی
نویسنده: امیرمحمود بن خواندمیر
به کوشش: غلامرضا طباطبائی مجد
ناشر: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ جلد کتاب با سلفون جلد شده ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
اسماعیل، ملقب به ابوالمظفر بهادرخان حسینی، و معروف به شاه اسماعیل یکم مؤسس سلسله صفوی به عنوان اولین سلسه تماماً ایرانی حاکم بر سراسر ایران پس از اسلام است. وی با رسمیکردن مذهب شیعه و با زنده کردن هویت ایرانی مرزهای ایران را به حدود مرزهای ساسانیان رسانید و در واقع ایران را به عنوان یک واحد سیاسی مستقل پس از اسلام پس از حدود ۸۰۰ سال، تأسیس و تثبیت کرد.از وی اشعاری به ترکی آذربایجانی و به فارسی با تخلص «ختایی» برجای ماندهاست.
شاه تهماسب یکم فرزند ارشد شاه اسماعیل یکم و دومین پادشاه از سلسله صفویه بود. او پس از مرگ پدر با آشوب داخلی و حمله ازبکان و عثمانیان مواجه شد که با حسن تدبیر و شجاعت از پس این مشکلات به خوبی بر آمد و دورهای طولانی از صلح و ثبات را برای ایران به ارمغان آورد.وی فردی به شدت متعصب و معتقد به مذهب شیعه دوازده امامی...
این کتاب اثر امیر محمود هروی پسر "خواند میر"، صاحب "حبیب السیر" است که در 957 هجری در هرات تالیف شده. اگرچه این تاریخ گونه، با بی طرفی نسبی نوشته شده و بخشی از اوضاع و احوال ایران در دوره ی دو شاه اول سلسله ی صفوی را شامل می شود، اما نثر سنگین و منشیانه ی آن که پر از تعارفات و مجاملات معمول آن دوره است، سبب می شود که شیرینی "تاریخ" را تا حد زیادی از دست بدهد.
مولف جای جای کتاب از اشعار خود و دیگران نیز استفاده کرده، که از جذابیت تاریخی کتاب، بیشتر می کاهد. مولف در استعمال تشبیهات شاعرانه، گاه آنقدر مبالغه کرده که رشته ی کلام را از دست می رود....خواندن کتاب، این ارزش را دارد که روی بخش هایی از تشکیلات اجتماعی و سیاسی ابتدای دروان صفوی روشنی انداخته و گهگاه از لحاظ سندیت قابل تعمق است.
در دوران سلطنت شاه طهماسب، سرداران ترک نژاد قزلباش همچنان در ایران، فرمانروا بودند. در این دوره، از اعتقاد و علاقه معنوى به «مرشد کامل» یا پادشاه صفوى کاسته شد و شکل دنیوى نهضت صوفیان و علاقه مندى به قدرت ظاهرى جاى آن را گرفت. بنیان تعصب هاى صوفیانه، با آشنایى بیشتر با فرهنگ و تمدن ایرانى، سستى گرفت.
علاقه به مناصب و پست هاى دولتى رشته اتحاد و اتفاق را گسست و آنان بر سر مناصب، به جنگ و جدال پرداختند. اندکى پس از جلوس طهماسب بر تخت شاهى، تیر امیران رقیب قزلباش بر تاج شاهى نشست و نشان داد که رابطه مریدى ـ مرادى، پس از شکست اسماعیل اول در چالدران، تا چه حد تنزل یافته و شاه صفوى جنبه ارضى گرفته است. آنان حتى در جنگ با رقیب عمده، یعنى عثمانیان، مرشد کامل را رها کردند و به حریف پیوستند.
به طور کلى، در آن روزگار، جامعه به سوى جدایى قدرت هاى سیاسى و دینى پیش مى رفت. البته با روى کار آمدن شاه عباس اول، این روند تسریع یافت؛ اما بار دیگر، وى به استحکام بنیان هاى دولت صفوى پرداخت و انقراض آن را به تأخیر انداخت.
شاه طهماسب وارث مشکلات پیچیده دوران شاه اسماعیل اول بود که آثار آن در مناسبات بیرونى صفویان، به ویژه در برخورد با همسایگان قدرتمند سنى در شرق و غرب ایران، بروز یافت؛ پیچیدگى نظام اجرایى و ادارى کشور، تلاقى مردان قلم و مردان شمشیر، استحکام پایه هاى فرمانروایى صفویه در داخل مرزهاى سنتى ایران و سپس دفاع از این مرزها در برابر ازبکان و عثمانیان، از مسائل مهم دوره آغازین صفویان است.