- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 195064 - 66/3
- وزن: 0.30kg
ایران در تاریک خانه غرب
نویسنده: حامد فولادوند
مترجم: گلنار گلناریان
ناشر: تاریخ ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 203
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1401 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
رویدادهای سیاسی- مذهبی که جهان امروز ما را متناوبا به چالش میکشد و پایههای فرهنگی و اجتماعی جوامع کنونی را به لرزه میاندازد، محتوای این رساله دانشگاهی را دوباره به موضوع روز بدل میکند؛ زیرا پژوهش حاضر با محوریت مساله «آن دیگر»، به روابط اسلام و غرب و نیز عدم درک متقابل این دو تکیه دارد. این نوشته تاملبرانگیز همچنین مساله «پرده حائلهای میان فرهنگی» را مطرح میکند، همان موانعی که جلوی گفتگو و شکوفایی آنچه را که من «آگاهی متکثر» نامیدهام، میگیرد در حالی که دنیای امروز نیازمند آن است چون چنین آگاهی از عوامل زاینده چندگونگی، رواداری و گشودهبینی محسوب میشود.
در ادامه آنچه میآید، سوی سخنم به سمت پرده حائل دین و مذهب است، تاریکخانهای_ اگر بخواهم از استعاره خود مولف این نوشته استفاده کنم_ که کمابیش چیزها را «وارونه» نشان میدهد و بازنمودهای ما از امر واقع را اغلب اشتباه جلوه میدهد و گرایش دارد تا زندگی روزمره ما و دیگران را «ایدئولوژیک» کند. بنابراین نویسنده با ظرافت به موضوع دشواری میپردازد: نگاه درهمتنیده سیاحان اروپایی از ایران دوره صفوی (اواخر قرن ۱۶)، شیوه درک ایرانیان از حضور آنها و نحوهای که آنان را در میان خودشان پذیرا شدند.
وی با مهارت تمام مشکل «پردهحائل مذهبی» و پیشداوریهای ناشی از آن برای برقراری ارتباط را نزد هر دو طرف، نشان میدهد. برای هر دو طرف مذهب نقش خود را بازی میکند اما آنچه امروز به نظرمان عجیب میرسد این است که در مقایسه با هیاتهای غربی، ایرانیان آن دوره مدارا و گشایش بیشتری از خود نشان میدادهاند....
مولف کتاب :
«ایران در تاریکخانه غرب» رساله دکتری بنده است . در این کتاب به صد و اندی سفرنامه توجه شده است؛ سفرنامههایی که مولفان آن انگلیسی، فرانسوی، هلندی، پرتغالی، اسپانیایی و روسی بودند. میتوان گفت به بیشتر آثاری که در آن زمان در دسترس بود، مراجعه کردم.
هنگام بررسی سفرنامهها متوجه شدم، تضادی میان شرح سفر سیاحان انگلیسی و فرانسوی وجود دارد؛ مثلا سیاحان فرانسوی و به ویژه آنها که پروتستان هستند، معتقدند ایران دارای نظام سیاسی استبدادی نیست. این نوع نگاه باعث میشود که ایران را از یک زاویه دیگر ببینید. تضادهایی که در شرح ایران از زبان سیاحان وجود دارد به نوع نگاه آنها و منافعشان نیز برمیگردد؛ به عبارتی آنها ایران را از زاویه منافع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود نگاه میکردند و به همین دلیل نوعی وارونگی در تصویری که از ما ترسیم میکنند، وجود دارد.
برای دست یافتن به نگاه سیاحان به ایران سراغ نخستین سفرنامهها که متعلق به دوره صفویه بود، رفتم؛ یعنی زمانی که نخستین سیاحان به ایران آمدند. بنابراین در قرن 19 که غربیها میخواهند از ایران سخن بگویند بر سفرنامهها تکیه میکنند. زمانی که درباره سفرنامهها تحقیق میکردم برایم جالب بود که در قرن بیستم حتی فرناندو برودل (از مورخان شاخص مکتب آنال) نیز برای به دست آوردن دیدگاه ایرانیان به سفرنامهها تکیه میکند. استادم که از شاگردان برودل بود، نگاه مثبتی به بررسی انتقادی من به سفرنامهها به عنوان رساله دکترای نداشت.
زمانی که ادوارد سعید خاورشناسی را با رویکرد سیاسی نقد کرد، من نیز در صدد برآمدم تا از منظر فرهنگی به سفرنامهها نگاه کنم. تقریبا میتوان گفت ما با هم همدوره بودیم. از این رو اثر ادوارد سعید را سالهای آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ترجمه کردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت.در کتاب «ایران در تاریکخانه غرب» بر آن بودم که چگونه فرهنگ غرب، ایران عصر صفوی را ترسیم کرده و نگاه سیاحان گذشته تا دورههای بعد نیز در قلم شرقشناسان رواج پیدا کرده است. اگرچه در این اثر نیز به جنبه سیاسی سفرنامهها توجه شده است اما تلاشم بر این بود تا سایر ابعاد سفرنامهنویسی سیاحانی که از ایران بازدید کردند، به ویژه بعد فرهنگی آن منعکس شود.