- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 159931 - 121/2
- وزن: 0.40kg
ایران در بحران
نویسنده: رودی متی
مترجم: حسن افشار
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 360
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
مصور
زوال صفویه و سقوط اصفهان
رودی مَتی در کتاب ایران در بحران (زوال صفویه و سقوط اصفهان) پیشرفت، تضعیف و سقوط صفویه را شرح و توضیح داده است.
اگه سلسله صفوی از بین نرفته بود، آینده ی ایران احتمالا چندان تفاوتی نمی کرد. گسستی رخ نداد. عصر صفویه را دوره ی مهمی از تارخ ایران شناختن یک مطلب است و آن را فصل مقدر غایت گرایانه ای از یک روایت حماسی ناسیونالیستی دانستن مطلبی دیگر.
در این مطالعه ی تفسیری به طیف وسیعی از علل محیطی، اقتصادی و بالاتر از همه سیاسی، خواهیم پرداخت تا نشان دهیم که چگونه تعامل دولت و جامعه با جهان خارج به گونه ای که اتفاق افتاد پیش رفت و تضعیف و سقوط صفویه را به دنبال آورد. منظور تبیین سرنوشت صفویه است نه توضیح علل "ناکامی" ایران در پیروی از تجدد اروپایی.
این دومی موضوع دیگری است. ج. ئل موکیر در کتاب اخیرش راجع به ظهور قدرت صنعتی بریتانیا می نویسد "دشمن اصلی رشد اقتصادی ... تلکه گیر ها و دزد ها و انگل ها بودند که اقتصاددان ها محترمانه تر رانت خوار می نامیدندشان، کسانی که چپاول و بهره برداری از کار دیگران را آسانتر از این می دیدند که خودشان به کارهای اقتصادی مولد بپردازند" مدارک معتبر زیادی در دست نیست که نشان دهد اگر افغان ها (یا اجنبی های دیگری) به ایران نیامده بودند، رانت خواری از مقام شیوه مسلط کسب درآمد در ایران عزل می شد.
خط سیر صفوی از بعضی جنبهها مصداق نظریه مشهور «جزر و مد» تاریخی ابنخلدون درباره دولتهای پیشامدرن خاورمیانه است. شاهنشاهی صفوی از نظر عمر کوتاه و سقوط ناگهانیاش نمونه بهتری از امپراتوری عثمانی است و به لحاظ الهام دینی یاریگر ظهورش و کاهلی کتاب بخش سقوطش بیشتر به امپراطوری مغول [= تیموریان هند] مانند است.
اسماعیل، جنگاور فرهمند، به سلطان حسین، شاه ضعیفالنفس دربار پرورده، منتهی میشود؛ و رزمندگان قزلباشی که در تسخیر سرزمین به اسماعیل یاری دادهاند و به نام مذهبی موعودگرا دولتی در آن بنا کردهاند جای خود را به درباریان بیتحرکی میسپارند که مخده نرم کاخ را به زین سخت اسب ترجیح میدهند و از جنگ میپرهیزند و کشور را در معرض یورش دسته دیگری از عشایر قویپنجه قرار میدهند.
برآمدن و برافتادن صفویه را میتوان سرنوشت طبیعی حکومتی دانست که حاکمیت بیثباتی بر اراضی کمتولید دارد و فقط حلقهای از زنجیرهی بلند هخامنشیان تا قاجاریه است. موجود ضعیفی که مانند همه دولتهای پیشامدرن نتوانست وفاداری ذاتی چندانی در اتباعش برانگیزد و از بسیاری از دولتهای دیگر موانع بزرگتری برای اعمال حاکمیت در پیش پا داشت، مایهی دوامش همان قدر کرختی بود که تدبیر.
از اینرو به همان اندازه که دوامش قابل توجه است سرنگونی ناگهانیاش مایه تعجب است؛ و فقط پیوند جامعه سیاسی صفویه با تشیع دوازده امامی، همپوشانی قلمروهای مذهبی و سرزمینی بر اثر این پیوند، و عنوان (قابل بحث) نخستین دولت ملی ایران است که صفویه را از همه دولتهای دودمانی پیش از قرن بیستم جدا میکند.