- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177528 - 56/3
- وزن: 0.50kg
ایترپرسیکوم
نویسنده: ژرژ تکتاندرفن دریابل
مترجم: محمود تفضلی
ناشر: کتاب سرا
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 384
اندازه کتاب: وزیری سلفون کاغذ نخودی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور
گزارش سفارتی به دربار شاه عباس اول
کتاب حاضر، در برگیرنده گزارش سفر «اشتغال کاکاش من زالان کمنی» به ایران، در دوران شاه عباس صفوی اول است. در دوران شاه عباس، امپراتوری آلمان در مرکز اروپا، از جانب شرق با تهدید مستقیم عثمانی ها مواجه بود. به همین دلیل، یکی از نجیبان ناحیه «ترانسلوانی» با نام اشتفان کاکاش را به سوی ایران فرستاد. کاکاش مأموریت داشت که به دربار تزار روس در مسکو برود و از آنجا سفر خود را به سوی ایران دنبال کند.
اشتفان در مسکو از راه دریای خزر به ایران آمد ولی در لنگرودِ گیلان بیمار شد و در لاهیجان درگذشت. همه همراهانش نیز جز یک نفر که منشی مخصوص بود در این سفر هلاک شدند. کاکاش پیش از مرگ، منشی مخصوص خود را که «ژرژ تکتاندرفن دریابل» نام داشت مأمور کرد تا مأموریت او را دنبال کند و به حضور شاه عباس برود. گزارش حاضر، ترجمه گزارشی است که به وسیله «تکتاندر» نوشته شده استکتاب با مقدمهای از مترجم آغاز شده است. پس از آن متن کتاب و در آخر نیز ضمائم کتاب آمده است.
متن کتاب فاقد تبویب و عنوان بندی بوده و شرح سفر بدون ذکر تاریخ دقیق حوادث سلسله وار ذکر شده است. در بخش ضمائم، که از روی ترجمه فرانسوی عینا ترجمه شده است، متن نامههای کاکاش فن زالو کمنی و تزار بوریس برای امپراتور رودولف دوم، خطابه کاکاش در حضور تزار، نامه و... ذکر شده است.دوران سلطنت شاه عباس اول که با لقب بزرگ از دیگر شاهان صفوی ممتاز شده، از دورانهای پراهمیت تاریخ ایران است. در آن زمان که حدود چهار قرن از آن میگذرد، نقشه سیاسی اروپا و آسیا با روزگار ما تفاوت بسیار داشت. قدرت سلاطین عثمانی که بر امپراتوری پهناوری مسلط شده بودند و تا قلب اروپا و پشت دروازههای وین رانده بودند، برای دولتهای همجوار کابوسی هولناک شده بود.
بدین گونه بود که فرستادگان رسمی و غیررسمی و سفیران متعددی به دربار پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس اول میآمدند و از دربار ایران نیز سفیرانی به دربارهای اروپا میرفتند.
شاه عباس در سال ۱۵۹۹ م/ ۱۰۰۷ ق سرآنتونی شرلی را همراه با یکی از درباریان، به نام حسینعلی بیک را به دربار پادشاهان اروپا فرستاد تا همپیمانهای دوستی و اتحاد بر ضد سلطان عثمانی منعقد سازند. این دو فرستاده شاه عباس از راه مسکو به اروپا رفتند و در پائیز سال بعد در شهر پراگ که در آن زمان پایتخت امپراتوری آلمانی بود، به حضور امپراتور رودولف دوم باریافتند و او از ایشان به گرمی و محبت بسیار پذیرایی کرد.
امپراتور تصمیم گرفت که متقابلا سفیری به دربار شاه عباس اعزام دارد. برای این منظور، یکی از نجبای ناحیه ترانسیلوانی، به نام «کاکاش فن زالان کمنی» را برگزید. این سفیر ماموریت داشت که به دربار تزار روس در مسکو برود و از آن جا با کمک تزار، سفر خود را به سوی ایران دنبال کند. او از راه دریای خزر به ایران آمد؛ ولی در لنگرود گیلان بیمار شد و در لاهیجان درگذشت. کاکاش پیش از مرگ ، منشی مخصوصش را که «دریابل ژرژ تکتاندرفن» نام داشت، مامور ساخت که ماموریتش را دنبال کند و به حضور شاه عباس برود.
شرح مسافرت اتی ین کاکاش دوزالون کمنی بوسیله دریابل ژرژ تکتاندرفن تدوین و تنظیم شد. در ابتدای کتاب برای روشن شدن اوضاع آن زمان و علل تقاضای امپراتور ردلف دوم از دخالت گراندوک مسکو و پشتیبانی شاه عباس در جنگی که در این تاریخ میان اتریش و عثمانی درگیر شده بود و نیز سیاست پادشاه ایران به بیان مقدمه مختصری مبادرت میورزد. این سفر در سال ۱۶۰۲ م. از پراگ آغاز و با شرح آن چه که در ولونی و لیتوانی و روسیه و مسکو و تاتاری و در کشورهای غازان و حاجی طرخان و در دریای خزر و در ایران و ارمنستان و سایر ایالات اروپا و آسیا بر آنها گذشته، به یابل خاتمه یافته است. همچنین در آن اطلاعات بسیار دقیق و مفیدی از اوضاع روسیه در اوایل قرن هفدهم میلادی و شرح حال شاه عباس کبیر و جنگهای او با عثمانیها و فتوحاتش در آذربایجان و در ارمنستان داده شده است.
درباره ایران، وی از آداب و رسوم ایرانیان توصیفاتی میکند که تنها حکایت از ظاهر آداب دارد؛ به عنوان مثال از انجام وضو با عنوان یک عادت تعبیر میکند که «ایرانیها عادت دارند، پیش از عبور از آستانه مسجد دستها و پاهایشان را بشویند»؛ ولی از فلسفه و معنای این عمل هیچ ذکری به میان نمیآورد. او همچنین گاه خواسته یا ناخواسته واقعیت را کاملا قلب کرده و اوضاع دربار شاهی را به کل جامعه ایران نسبت میدهد. او میگوید: «در نظر ایرانیان ازدواج کمتر از هر چیز اهمیت دارد». وی در ادامه چنین استدلال میکند که «همان طور که قبلا در مورد شاه گفتیم، آنها آن قدر زن میگیرند و میخرند که به توانند تغذیه و نگهداری کنند». این در حالی است که کمتر مردمی به ازدواج و آداب و رسوم آن به قدر ایرانیان اهمیت میدهد.
مترجم نیز در برخی موارد عدم تطبیق گزارشات نویسنده با واقعیات تاریخی را تذکر داده است؛ مثلا نویسنده با عبارت «به طوری که گفته میشود»، به چگونگی کشته شدن ایوان برادر ارشد فدور ایوانویچ، به دست پدرش اشاره میکند که خود به تردید در صحت آن اشاره دارد. همچنین جمعیت مسکو را پنج میلیون نفر میداند که قاعدتا رقم پانصد هزار نفر صحیح است.