- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 171324 - 71/4
- وزن: 0.50kg
ایب لینکلن بزرگ می شود
نویسنده: کارل سندبرگ
تصویرگر: جمیز داگرتی
مترجم: احمد کسایی پور
ناشر: کارنامه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 230
اندازه کتاب: رقعی لب برگشته - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ : 1
مروری بر کتاب
مصور
در این کتاب زندگانی «ابراهام لینکلن» تا سن نوزده سالگی شرح و بررسی شده است. در این کتاب علاوه بر زندگی نامه دوران کودکی و نوجوانی لینکلن، گوشه ای از تاریخ آمریکا و روند بالیدن فرهنگ و تمدن آن نیز بازگو می شود.در پایان، فهرست نامها و معادل انگلیسی آنها، به ترتیب الفبای فارسی ضمیمه شده است...
آبراهام لینکلن در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به دلیل شرایط بد اقتصادی خانواده، دوران سختی را پشت سر گذاشت ولی پس از ورود به دانشگاه به مرور توانست شرایط اقتصادی خانواده را تغییر دهد. او تنها ۱۸ ماه برای تحصیلات رسمی آموزش دید، که اغلب استادانش نیز غیررسمی بودند.
آبراهام در حقیقت دانش خود را به صورت خودآموز کسب کرده بود. به این ترتیب که کتاب هایی را قرض می گرفت و با دقت تمام به مطالعه ی آن ها می پرداخت. او به خوبی روی کتاب هایی از قبیل انجیل، تاریخ انگلستان، تاریخ آمریکا و کتاب های ویلیام شکسپیر تسلط داشت. برای صحبت کردن شیوه ای بسیار ساده را در پیش گرفت به همین دلیل توجه تمام حضار را به سمت خود جلب می کرد چون شیوه ی سخن گفتن او با دیگران بسیار متفاوت بود و به دل می نشست.
آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیسجمهور ایالاتمتحده بود و به دلیل ناجی اتحاد ایالت متحده و رهایی بردگان، بهعنوان یکی از بزرگترین قهرمانان آمریکا شناخته میشود. داستان زندگی او پر از فروتنی است که بسیار قابلتوجه است.
آبراهام لینکلن در تاریخ دوازدهم فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در یک کلبه چوبی در مزرعه ی «سینکینگ اسپرینگ» واقع در هاردین کانتری، ایالت کنتاکی آمریکا دیده به جهان گشود. «توماس لینکلن» و «ننسی هانکز» پدر و مادر آبراهام بودند. توماس یک پیشگام قوی و مصمم بود که از نظر مالی در سطح متوسطی بوده و البته در جامعه مورد احترام همه بود.
این زوج دو فرزند دیگری نیز داشتند: خواهر بزرگتر لینکلن، سارا و برادر کوچکتر توماس که در دوران نوزادی درگذشت. هنگامی که لینکلن نهساله بود، مادرش در 34 سالگی در 5 اکتبر 1818 بر اثر بیماری درگذشت. این اتفاق برای او ویرانکننده بود و موجب قطع ارتباط لینکلن با پدرش شد. در دسامبر سال 1819، درست یک سال پس از مرگ مادرش، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون، یک بیوه کنتاکی با سه فرزند ازدواج کرد. او زنی قوی و دوستداشتنی بود که لینکلن بهسرعت با او پیوند برقرار کرد.
سارا، لینکلن را مانند بچه های خودش بزرگ کرد و در مقایسه لینکلن با پسر واقعی خودش چنین گفت:
«هر دو بچه های خوبی بودند. اما اکنون که دیگر هیچکدام نیستند، باید بگویم که آبراهام بهترین پسری بود که در تمام عمرم دیدم »
آبراهام در یک خانواده سطح پایین از نظر اقتصادی متولد شد. پس از دنیا آمدن وی، خانواده لینکلن تصمیم گرفتند به سمت شهر «بری ایندیانا» مهاجرت کنند. آبراهام بعدها متوجه شد این نقل مکان به خاطر برده داری و مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در ایالت کنتاکی صورت گرفته است.