- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 178028 - 3/6
- وزن: 0.80kg
ای شمعها بسوزید
نویسنده: رحیم معینی کرمانشاهی
ناشر: سنایی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 390
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 11
کیفیت : درحد نو ؛ عطف کتاب چسب خوردگی دارد ، آستر بدرقه با خودکار نوشته شده ، مهر دارد
مروری بر کتاب
رحیم معینی کرمانشاهی ؛نقاش، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر و ترانهسراست.رحیم معینی، که تخلص «امید» را در شعر برگزید، در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در کرمانشاه متولد شد.پدرش کریم معینی، ملقب به سالارمعظم، مردی شجاع و دلیر بود و به واسطه رفاقتی که با نصرت الدوله فیروز داشت، چندی از طرف وی به حکومت فارس منصوب شد و مدتی نیز برای سرکوبی مبارزان کردستان با سپهبد امیر احمدی همکاری کرد و پس از فوت نصرت الدوله برای همیشه از کارهای سیاسی کناره گیری کرد و در گوشهانزوا به سر بُرد....
خانمانسوز بُوَد، شعله آهی گاهی نالهای میشکند پشت سپاهی، گاهی
گر مقدر بشود، سلک سلاطین پوید سالک بیخبر خفته براهی، گاهی
قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود به عزیزی رسد افتاده به چاهی، گاهی
هستیم سوختی از یک نظر ای اختر عشق آتشافروز شود برق نگاهی، گاهی
روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع روسپیدی بود از بخت سیاهی، گاهی
عجبی نیست، اگر مونس یاراست رقیب بنشیند بر گل هرزه گیاهی، گاهی
چشم گریان مرا دیدی و لبخند زدی دل برقصد به بر از شوق گناهی، گاهی
اشک در چشم، فریبندهترت میبینم در دل موج ببین صورت ماهی، گاهی
زرد رویی نبود عیب، مرانم ازکوی جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی، گاهی
دارم امید که با گریه دلت نرم کنم بهر طوفانزده سنگی است پناهی، گاهی
***
”به پندار تو“
جهانم زیباست!
جامهام دیباست!
دیدهام بیناست!
زبانم گویاست!
قفسم هم طلاست!
بر این ارزد که دلم تنهاست؟