- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 178114 - 48/4
- وزن: 0.30kg
اگر دانه نمیرد
نویسنده: آندره ژید
مترجم: همایون نوراحمر
ناشر: نیلوفر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 278
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
کتاب اگر دانه نمیرد داستان زندگی ژید از دوران کودکی تا سال 1986 به روایت خود اوست. این کتاب در دو بخش نوشته شده است. ژید در بخش اول این کتاب بیشتر روی خاطرات دوران کودکیاش تمرکز دارد. او خانوادهاش، دوستانش و معلمهای خصوصیاش را توصیف میکند. از دوستیاش با پیر لوئیس، شاعر معروف، میگوید.
از اولین تلاشهایش برای نوشتن مینویسد و از احترامش به مادلین روندو، دخترداییاش که بعدها با او ازدواج کرد میگوید. بخش دومِ کتاب کوتاهتر از بخش اول است. ژید در این بخش از ملاقاتش با اسکار وایلد و سفرش به الجزیره مینویسد. او در این سفر گرایش جنسیاش را کشف میکند. این بخش با نامزدی ژید با مادلین روندو به پایان میرسد. بخش دوم این کتاب در آن زمان برای عموم مردم بسیار شوکهکننده بود. ژید بعدها ادامهی داستان زندگیاش، بهخصوص توصیف زندگی متأهلیاش با مادلین روندو را پس از مرگ همسرش در کتاب دیگری به چاپ رساند.
مرز بین سرزمین جادویی «درون» و دنیایی که «اریک«، «جولی» و «نیل» در آن زندگی میکنند از بین رفته و "اسپار" اهریمنی وارد شهر و دنیای بچه ها شده است. لرد اسپار در جستوجوی افعی چنبره زده، دنیای بالا را زیر و رو کرده و قورباغه های عجیبی که حرف میزنند و ارتشی از نین ها وارد شهر شده اند. خیابان اصلی شهر، پر از نیروهای جادویی شده است. بچه ها با دوستانشان که ساکنان سرزمین درون هستند، سعی در بازداشتن اسپار و بازگرداندن آرامش به دنیا را دارند. آن ها افعی چنبره زده را، که نوعی جواهر است، مییابند اما هنگامی که اسپار ظاهر شده و قصد کشتن «گالن مهربان» را دارد، اریک برای نجات جان وی، افعی را به اسپار میدهد.
اهریمن بدنهاد که اکنون کاملا قدرتمند شده با شادمانی از آن ها دور میشود اما از یک مساله بیاطلاع است و آن این که هر چقدر اریک و دوستانش با هم متحدتر میشوند به همان اندازه نیز بر قدرت آن ها افزوده میشود و آن چه آن ها را قدرتمندتر میکند، از قدرت اسپار کاسته و وی را ضعیف و ضعیف تر میکند. بچه ها مطمئن هستند که تا مدتی از اسپار و دسیسه هایش هیچ خبری نمیشود. بنابراین با آسایش خیال از دوستان اهل سرزمین درون جدا شده و به خانه بازمیگردند...