- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 140534 - 89/4
- وزن: 0.30kg
اومانیسم و غرب زدگی
نویسنده: محمدمهدی حکمت مهر
ناشر: کانون اندیشه جوان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 264
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصاحبه با آقایان منوچهرصانعی درهبیدی، سیدحمید طالبزاده، علی مرادخـانی، محمدتقـی ایمان، یارعلـی کـرد فیروزجـایـی، رضا سلیمانحشمت، موسی نجفی و عبدالحسین خسروپناه.
در عصر کنونی که از طرفی تعامل فرهنگها با یکدیگر اجتنابناپذیر و از طرف دیگر، نفوذ فرهنگ غربی در فرهنگ جهانی غیرقابل انکار است، بررسی جایگاه مقولههای ارزشی غربی در فرهنگ اسلامی و کشف شأن و ارزش واقعی آنها ضرورت دارد تا در صورت حقانیت، در جهت بارور کردن عقاید وحیانی استفاده شود.
اومانیسم (Humanism) یا همان انسانگرایی، عنوان یکی از مکاتب غربی است که در آن انسان محور مسایل قرار داده شده است. در واقع، اومانیسم جنبش فلسفی و ادبی است که در نیمه دوم قرن چهاردهم در ایتالیا پدید آمد و به کشورهای دیگر اروپا کشانده شد. این جنبش یکی از عوامل فرهنگ جدید به شمار می آید.
اومانیسم،ارزش یا مقام انسان را ارج مینهد و او را میزان همه چیز میشناسد؛ به عبارت دیگر، سرشت انسانی و حدود و علایق طبیعت آدمی را موضوع قرار میدهد. اومانیسم در معنای ابتداییاش که مفهومی تاریخی است، جنبه اساسی و زیربنایی رنسانس به شمار میآید؛ همان جنبهای که متفکران از آن طریق، تفسیر انسان و کمال انسانی را در جهان طبیعت و تاریخ جست وجو کردند. اصطلاح اومانیسم در این معنا از «اومانیتاس» مشتق شده است.
ریشه شکلگیری اومانیسم هم به قرون وسطی بازمیگردد. در قرون وسطی چون فضای کلیسایی برای جامعه در حکم تصمیمگیرنده بود و به نوعی یک تئوکراسی (حاکمیت خدا در جامعه سیاسی) برقرار شده بود، اهداف کشیشها به اسم تئوکراسی در جامعه پیاده میشدند.کشیشان ادعا میکردند که ما مفسران کتاب مقدسیم و مردم بلاواسطه نمیتوانند از کتاب مقدس درک داشته باشند و راهش آن است که از طریق قرائتی که ما عنوان میکنیم، با کتاب مقدس آشنا شوند.
اصحاب کلیسا خودشان را واسطه بین زمین و آسمان میدانستند و دنیا شهر زمینی تلقی میشد و آسمان به نحوی در تصاحب ارباب کلیسا بود؛ حتی آنها بهشت و دوزخ را معامله میکردند و کسانی که گناهکار بودند و قصد داشتند که توبه کنند، باید این توبه توسط کشیشان پذیرفته میشد یا فرد پولی میپرداخت تا توبهاش مقبول واقع شود. با این وصف، میتوان گفت تمامی شئون زندگی مردم در دست کلیسا بود.
از مسایل فردی گرفته تا اجتماعی، همه چیز تحت تصاحب فکری ارباب کلیسا بود و همین باعث شد تا جامعه آن زمان در اروپا دچار سرخوردگی شدید نسبت به نظام مستبد کلیسا شود و احساس حقارت کند چراکه افراد احساس میکردند با این شرایط کرامت انسانی خود را از دست دادهاند و انسان به وسیله «ما هو انسان» خودش میتواند با خدا و کتاب آسمانی ارتباط برقرار کند. در نتیجه، کمکم رگههای این تفکر و مکتب شکل گرفت...
این کتاب در راستـای تبیین خاستگاه اومانیسم، بیان آراء فیلسوفان موثر دوره جدیـد غرب، آثار و تبعات مهم نگره انسانگرایی در روششناسی علوم انسانی و به علاوه پیشینه و پیرنگ نگره اومانیست در قالب روشنفکری و غربزدگی تهیه شده است. اهتمام بر آن بوده که حدالمقدور رگههایی از نگره انسانگرایی معرفی و بررسی شود و خواننده بتواند با عنایت بدین مطالب و مطالعه منابعی که در پایان هر گفتار معرفی شده، تفصیل مطالب را پیگیری کند. برای تحقق این مهم با چند نفر از استادان فرهیخته که در موضوع صاحب نظر بوده و آثار و نگاشتههایی دارند گفتوگو شده است.