- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 108196 - 111/3
- وزن: 1.00kg
- UPC: 100
اوستا ؛ نامه مینوی آیین زرتشت
نویسنده: جلیل دوستخواه - ابراهیم پور داود
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 389
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1343 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ~ نو
مروری بر کتاب
اَوِستا نام فراگیر مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای ایرانیان است، که همانا دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و هماکنون دارای پنج بخش است. بخشهای اوستا بر این پایهاند: یَسنه که سخنان زرتشت، شناخته شده با نام گاهان در آن گنجانده شده، یشتها (سرودهای نیایشی)، وندیداد، ویسپرد و خردهاوستا.
گذشته از این پنج کتاب و کتابچه، پارههایی از نوشتهای بنام «هیربدستان و نیرنگستان» و… موجود است که درباره برگزاری مراسم مذهبی است.
اوستا مجموعه ای از سروده های آسمانی اشوزرتشت، نمازها، سروده های حماسی، مراسم و آدابی دینی است. اما تنها آن قسمت از اوستا که به گاتها مشهور است، پیام آسمانی و از سروده های اشو زردشت است...
گاتهای زرتشت از نظر نگارش ، کهنترین بخش اوستا به حساب می آید. امّا از نظر مضمون از بعضی یشتهای کهن مثل تیر یشت، فروردین یشت، مهر یشت، آبان یشت و اشی یشت، جدیدتر است. مضامین آن یشتها مربوط به عصر پیش از زرتشت و عموماً در ستایش مظاهر طبیعت هستند. تیر یشت در ستایش تیشتر، فروردین یشت در ستایش فروهرها و همینطور آبان یشت و اشی یشت در ستایش ایزدبانو آناهید و اشی میباشند. نکتههایی هم که در یشتهای کهن اوستا وجود دارد، یکی از زیباترین آثار ادبی ایرانیان محسوب می شود.
متن اوستایی آن سرودانگیز و خیال انگیز است و وزن خاصی دارد ، بسیار رویا برانگیز است و روایتهای آرمانی را بیان میکند و از تعبیرها و واژهها و استعارههایی استفاده می کند که امروزه دیگر متداول نیستند. از طرفی دیگر در یشتهای کهن اشارههای کوچکی به برخی از باورها ، داستانها و اسطورههای ایرانی شده است که وقتی در اوستای کهن آن را می بینیم ، درواقع آن را از روی سرچشمهی اصلیش میخوانیم و درمییابیم مردم چگونه اعتقادهایی به باورها و اسطورههای ایرانی داشته اند.
داستانهایی که در یشتهای کهن آمده متأسفانه خیلی کوتاه به آنها اشاره شده است. چون بنا بر این است که همه، آن حکایتها را می دانند. بارها به بعضی داستانها اشاره میشود که کامل آنها را در دست نداریم.مثل داستان آرش کمانگیر. مثل پرواز پائوروَه (امکان دارد واژهی پارو از این واژه گرفته شده باشد) گفته شده که کشتیران کاردان، پائوروه، سه روز در هوا بر فراز آسمان چرخ میزد و نمیتوانست فرود بیاید. او از آناهیتا، درخواست کمک میکند که او را بر روی زمین فرود آورد.
این موضوع بسیار جالبی است. گذشته از واژهاش، کسی است که سه روز پرواز می کند ( البته در اینجا پرواز یک نماد است.) نقشی هم از یک گوی بالدار به دست آمده که بر خلاف دیگر نقوش که نشان مردی در میان آنهاست، نشان زنی در میانش است. زنی است که در میان حلقهی بالدار در حال پرواز است. در اینجا احساس می کنیم سازندهی آن شیء واقعاً خواسته که علاقهاش به پرواز را نشان دهد.