- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 139907 - 9/1
- وزن: 0.30kg
انسان ریخته
نویسنده: اکبر رادی
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 254
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت: در حد نو ؛ لبه های بیرونی کتاب را موریانه زده اما به متن آسیب نرسیده.
مروری بر کتاب
یا نیمرخ شبرنگ در سپیده دم
این کتاب مجموعهمقالاتی است که اکثراً به صورت نامه در مقولات فرهنگ، هنر و ادب معاصر، به ویژه نمایشنامهنویسی و تئاتر، طی سالیان متمادی توسط نمایشنامهنویس برجستهی معاصر، اکبر رادی، نوشته و در مجلات وزین آن زمان به چاپ رسیده است.
یعنی درام قره نوری است به رنگ چشم های تو ، در رویت آدمیانی که به انتظار یک دهان شور انگیز پای صحنه نشسته اند. اگر تو با بند این صدا به ناف من وصلی، پس من دیگر از میان کتاب ها وشرق افسانه ها نیامده ام؛ از ویرانه های جهان آمده ام.
که در نمای من ایران جهانی است که ژان، ایوان، یوهان، یحیایشیک صدا، یک درد، یک چهره دارند. آری من خونابه روح ابراهیم را در قیافه مسدود ردلف شما دیده ام. من پینه های گیله مرد تولمات را در دست آن کارگر سی مارکی بن لمس کرده ام.
برادرم، من انتظار شرقی خود را بیغوله های چشم غربی تو احساس می کنم. و این به معنای زیبای خفته ایست که در سپیده سوم بیدار می شود، به آهنگ صحنه از فراز خرابه های هر چه خفت و افتخار شرقی و غربی است، پر کشیده ، ریشه های علیل عهد جدایی را در امواج یک موزیک واحد کیهانی ( رنگ های بی نهایت یک منشور) می شوید و تعمید می کند. که یعنی تاتر نوین ما ، آنچه آینه داران پیشین صحنه امانت به ما سپرده اند، معبد نوساز محکمی است که بر زمان عصر و مکان جهانی خود مکث می کند تا به « ایست» بی تناسب انسان ریخته ، این قوز دردناک زمین که ماییم، نگاه عریان دیگری بیندازند.
این یک تراژدی معاصر است در دایره عقل مدرن ، که دیگر در معابد آرگوس، کوههای المپ و قله های قاف بنا نمی شود؛ چرا که دیر زمانی است پهلوانان شاخدار و مردان رویین تن ما پشت صحنه خزیده، عین مرغ های کرچ از تخم رفته خوابیده اند که اسطوره های جوان به صحنه بیاورند.
و اسطوره زمان ما ،آقا نعش های عظیم انتزاعی ، استعاره های کدر شده و فاتحه خوانی بر اشباح فاخر مردگان نیست. این جاست، پشت صحنه، دیده ایش؟ جثه ای است مختصر ، با نیمرخ شبرنگ و یک دانه شلوار لی، که در اجازه ورود ما آهسته ایستاده، و شاید که در هزاره دیگر روی نیمکتی کنار پارک خیابان نشسته است.
فهرست
گاهی به قصد غربت
سایه روشن یک چهره
بنگاه شادمانی و شلاق پهلوی
نامه سرگشاده به آدینه
با اجازه آقای سوخوو ـ کابیلین
تا حکم زمانه چه باشد؟
به عنوان پی نویس
زبان معیار "گیله وا" زبان چه عصری است؟
فرهنگ شفاهی ما و یک مونولوگ آهسته
آری، بهانه است
به رسم مقدمه
درد شکفتن معنی
با نمایشنامه نویسان ولایت ایران
حکایت مظلومی دیگر
یک خرده بیوگرافی
انسان ریخته یا نیم رخ شب رنگ در سپیده سوم
دمل جای دیگر است
نویسنده و کارگردان