- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 151619 - 81/5
- وزن: 0.40kg
اندیشه سیاسی غزالی
نویسنده: حاتم قادری
ناشر: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 220
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
تقریباً در تمام آثار غزالی، اخلاق و ضرورت پای بندی به اصول اخلاقی و توصیه های اخلاقی متبلور شده است وی سیاست را از دریچه ی دین و اخلاق ملاحظه می کند. وی سیاست و اخلاق و مبانی دین را کاملاً در یکدیگر ادغام نموده است. در تمام آثار غزالی یک تفکر منسجم و یکپارچه به چشم می خورد و تنها اثر وی که نوعی تغییر جهت در آراء و عقاید او را ترسیم می کند...
امام محمد غزالی از بزرگ ترین متفکران جهان اسلام است. ویژگی بارز وی کثرت تألیفات در موضوع های مختلف است. او در بعضی اوقات در موضوع واحد، حرفِ مختلف زده است. چنین می نماید که ابوحامد شخصیت یکپارچه و منسجمی نداشته است و این یکپارچگی و وحدت نداشتن در آثار، قبل از همه بر می گردد به حوزه های متعددی که او در آن زمینه ها قلم فرسایی کرده است.
با پيدايش خلافت و سلطنت از درون مجموعه اي از نيروهاي محلي و معارض، به عنوان مهمترين نهادهاي قدرت سده هاي ميانه، آميزه اي از دين توجيه گر سياست شکل گرفته بود. اين آميختگي، انديشمندان مسلمان را بر آن مي داشت تا با هدف باز تفسير وضعيت موجود، از منظري التفاتي به موضوع بنگرند.غزالي برخلاف نظريه پردازان يا فلاسفه سياسي که در صدد طرح و پيگيري مواضع آرماني خود هستند، در مقام يک انديشه ورز سياسي برآن بود تا با ارزشيابي و شناخت کافي شرايط پيرامون خويش، طرحي درافکند تا در پرتو آن امکان کاربردي ساختن دين در عرصه سياست فراهم آيد.
تحولات سياسي معاصر وي و شکل گيري نظام سياسي با زيرساخت ايراني (سلجوقيان) که از امکان اعمال حاکميت مستقل از دستگاه خلافت اسلامي (عباسيان) برخوردار گشته بود، ضرورت برخورداري از چارچوبي مشروع و مقبول، به منظور حکمراني جداي از آموزه هاي نهادينه شده پيشين در فضاي حاکميت اسلامي را اقتضا مي کرد. به طور قطع، اين مهم از عهده آن دسته از فقيهاني که به دليل تشتت هاي بي شمار ناشي از رقابت هاي فرقه اي از يک سو و رواج و غلبه برداشت نقلي صرف از دين متاثر از روند تقليدگونه حاکم از سوي ديگر، از واقع بيني فاصله گرفته بودند، خارج بود.
غزالي به عنوان انديشمندي که نظام فکري منسجم و قاعده مندي دارد، از «سعادت» به عنوان هدف غايي آفرينش نام مي برد و همه انديشه هاي خود را با هدف تامين سعادت براي انسان منسجم مي کند و با جمع ميان اصول و مباني انديشه سياسي خود از يک طرف و واقعيتهاي اجتماعي و ساختار قدرت سياسي زمانه از طرف ديگر، طرحي نو در مي افکند. در اين راستا وي ازآرمان خواهي، به واقع سياسي گذار کرده و انديشه سياسي خود را بر مبناي تحليل سلطنت و قدرت و مشروعيت آن بر پايه دين مداري سامان مي دهد.
بر اساس آنچه در مرور تحليلي انديشه سياسي غزالي حاصل مي آيد، او نه در پي سياسي کردن دين، بلکه خواهان ديني کردن سياست بوده است؛ چه آنکه زماني که دين سياسي مي شود، ناخواسته مورد استفاده دنياداران سياستمدار قرار مي گيرد و زيرکانه ازآن براي تثبيت موقعيت خويش بهره مي برند، اما آنگاه که سياست رنگ دين به خود مي گيرد، روح معنويت و انسانيت در آن دميده مي شود.