- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 158384 - 58/2
- وزن: 0.70kg
اندیشه تاریخ نگاری عصر صفوی
نویسنده: محمدباقر آرام
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 416
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
انديشه تاريخ نگاري عصر صفوي مرحلهاي مهم از حيات فرهنگي مردم ايران را منعكس ميسازد. در مدتي حدود دويست و سي سال از عمر اين سلسله، نزديك به چهل اثر با هدف نگارش تاريخ پديد آمد كه بيانگر تفكر مورخان درباره چيستي تاريخ، روند آن و فلسفه تاريخ است. مجموعه آثار تاريخ نگاري عصر صفوي، حلقه ارتباطي انديشه تاريخ نگاري ادوار تاريخي قبل از خود و دوره معاصر است و بدون درك انديشه تاريخ نگاري نهفته در آن، امكان دستيابي به تحولات تاريخ نگاري در تاريخ ايران مقدور نيست.
منابع تاريخ نگاري عصر صفوي كه حامل ويژگيهاي مهم انديشه ديني و سياسي حكومت و جامعه صفوي هستند، با وجود شباهت نسبي ظاهري، به لحاظ روش، هدف و انديشه تاريخ نگاري، و تعمق در فهم تاريخ و توجه به درونمايههاي فكري تاريخ نگاري با همديگر متفاوت و امكان طبقهبندي نسبي آنها را در طيفهاي متمايز فراهم ميآورد. تاريخ نگاران عصر صفوي تلاش كردند به مسائل اصلي مطرح در روند تاريخ مانند مباني مشروعيت حكومتها، علل برآمدن و برافتادن سلسلهها، جايگاه صفويان در تاريخ ايران، علل شكست ها و پيروزي هاي آنان در صحنه تصادمات بين المللي و چرايي وقوع اين مسائل پاسخ دهند.
مورخان اين دوره برمبناي ميراثهاي فكري اسلامي و ايراني تاريخ ايران و تأثر شديد از مباني فكري مؤثر در تأسيس حكومت صفوي پاسخهاي خود را به مسائل مطروحه پرداختند. آنان با به كارگيري رهيافتهاي فكري اسلام و تشيع و با استفاده از رهيافتهاي فكري صوفيگري، به تبيين تاريخ در چارچوب نظري برآمده از آن عوامل پرداختند و متناسب با روند تغييرات فكري درحكومت صفوي، فراز و نشيب مباني فكري فوق را در تاريخنگاري خود منعكس ساختند، آنان تقديرگرايي برآمده از اسلام، تشيع و تصوف را مبناي اصلي فهم تاريخ قرار دادند و فلسفه و حكمت تاريخ مبتني بر مشيت الهي، جبرگرايي و فردگرايي را رونق بخشيدند، البته انديشه ديني مبناي اصلي وجوه متعدد اين تفكر تاريخنگاري بود چنانكه ميتوان تاريخنگاري عصر صفوي را نوعي تاريخنگاري ديني ناميد.
معدود مورخان عصر صفوي هرچند در تعريف تاريخ ساحت مستقلتري براي آن در نظر گرفتند اما از درك تاريخ به عنوان ميدان عمل و انديشه انسان باز ماندند و در نتيجه نتوانستند انديشه تاريخنگاري را از اين حيث وارد مرحلهاي جديد نمايند. ضعف توليد انديشه در حوزههاي ديگر مرتبط با فهم تاريخ مثل فلسفه و سياست دراين عدم توفيق مؤثر بود. در جهتي ديگر، مورخان عصر صفوي توانستند عوامل وحدت بخش جامعه ايران را در قالب مرزهاي فكري و سياسي تعريف شده تقويت وبل تحكيم نمايند و موجوديت و هويت ملي، قومي و ديني ايران زمين را به دوره تاريخي بعد از خود انتقال دهند. كتاب حاضر درصدد بررسي و ارائه فهم انديشه مورخان عصر صفوي در اين زمينههاست.
نگارنده در پژوهش حاضر میکوشد تا گفتمانهای غالب و مسلط تاریخنگاری عصر صفوی را بررسی کند و به طور نسبی مقایسهای میان اندیشهی تاریخنگاری ایران عصر صفوی با کشورهای همسایهی خود انجام دهد. مطالب کتاب در سه فصل گنجانده شده است.
فصل اول به بررسی روش تحقیق، منابع و مبانی نظری تحقیق اختصاص دارد. در این فصل منابع تاریخنگاری عصر صفوی و قبل از آن بررسی میشود و در بحث نظری، دیدگاه هرمنوتیکی و همچنین عوامل و عناصر تاریخنگاری و شرایط موثر در آن مطرح میگردد، فصل دوم نگاهی به تاریخنگاری ایران بعد از اسلام تا ظهور صفویان است. در فصل سوم، که فصل اصلی کتاب است، زمینههای عمومی تاریخنگاری عصر صفوی همچون ویژگیهای سیاسی، فکری، اجتماعی اقتصادی و تاثیر و انعکاس آنها در تاریخنگاری این دوره بررسی میشود.
همچنین به دیدگاه مورخان این عصر و سبک و قالب کار آنها اشاره میشود. از انواع تاریخنگاری عصر صفوی میتوان به تاریخنگاری عمومی، تاریخنگاری سلسلهای یا دودمانی و تاریخنگاری سلطانی اشاره کرد. تاثیر عرفان و تصوف، اندیشهی تقدیرگرایی و مشیت الهی، اندیشهی دینی، سیاسی، معرفت، حکمت و فلسفهی تاریخ در تاریخنگاری عصر صفوی از دیگر مطالب کتاب محسوب میشود.