- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 167016 - 99/3
- وزن: 1.50kg
اندرزنامه
نویسنده: حکیم ابوالقاسم فردوسی
نگارش : جواد نوشین
ناشر: جوانه رشد
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 824
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1381 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
بازخوانی شاهنامه به نثری روان و امروزین
این نوشتار، شرح و روایتی است از اسطورهها و داستانهای شاهنامه که به اختصار موضوعات اصلی این اثر را شامل میشود .کتاب با نثری ساده و روان نگارش یافته است .
فردوسی در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می کردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد.
فردوسی نیز مانند بابک سعی در بازگشت آیین زرتشت و زبان پارسی به ایران داشت. با این تفاوت که فردوسی قصد داشت با قلمش به مردم یادآوری کند که چه بودند و حال چه شدند. او توانست با قلم و سرشت زیبای خود، زبان پارسی را به مردم بازگرداند، اما به دلیل برخی از شعرهایش، مورد خشم خلیفه وقت قرار گرفت. فردوسی و بابک تلاش بسیاری کردند تا به ایرانیان، هویت راستین شان را یادآور شوند. فردوسی تا حدودی موفق بود و توانست با شاهنامه، زبان پارسی را به ایران زمین بازگرداند، ولی بابک نتوانست به هدفش برسد.
بر خلاف آنچه که مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را تنها به دلیل علاقه شخصی و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار، بتدریج ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاه بزرگی درآورد و با این تصور که سلطان محمود، قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. اما سلطان محمود که بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی، به اشعار ستایش آمیز شاعران علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود، تشویق نکرد.
شاهنامه از نظر حفظ روایات کهن ملی و همینطور تاثیر شدید آن در نگهداری زبان فارسی دری،بزرگترین سرمایه ی فرهنگ ملی ایران و عصاره و چکیده ی تمدن و فرهنگ قوم ایرانی است.شاهنامه یک کتاب انسانی است؛نه تنها حماسه ی،ساکنان ایران، بلکه حماسه ی بشر پوینده را می سراید که با سرنوشت قهار دست و پنجه نرم می کند.شاهنامه از یک سو تعارض و از سوی دیگر تعادل بین جسم و روح را می سرایید.تعارض از این نظر که بشر پایبند و وابسته به جسم آسیب پذیر خویش است و از سوی دیگر روح آرزو پرور و اوج گیرنده دارد.در این کشمکش بین روح و جسم،انسان فرزانه مقهور نمی شود بلکه می کوشد تعادلی ایجاد کند،و این آیین زندگی است.