- موجودی: موجود
- مدل: 202396 - 116/1
- وزن: 0.70kg
امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار
نویسنده: آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی
ناشر: فراهانی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 472
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
میرزا تقی خان فراهانی (متولد ۱۱۸۶ درگذشته ۲۰ دی ۱۲۳۰) مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظمهای ایران در دوره ناصرالدینشاه قاجار بود. اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی موسس مدرسه دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری جدید به فرمان او در تهران تأسیس شد. همچنین انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه از جمله اقدامات وی بهشمار میآید.امیرکبیر پس از این که با توطئه اطرافیان شاه از مقام خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدینشاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شدهاست....
...حدود نیم قرن پیش انتشارات فراهانی شجاعانه اقدام به چاپ و انتشار «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» کرد. شجاعت از این جهت که آن زمان ساواک سخت با اینجانب عداوت داشت و آثارم را ممنوع الانتشار کرده بود و خودم نیز زندگی نیمه مخفی در تهران داشتم که از آن فرصت برای تحقیق درباره زندگی و مدیریت میرزاتقی خان امیرکبیر استفاده کردم و نکات مهمی از عملکرد ایشان در جهت عشق به مردم و کشور و توسعه و سازندگی و بخصوص تأسیس دارلفنون و درک خطر استعمار و تنفر از استعمارزدگی و نیز فسادهای ناشی از استبداد قاجار و درباریان مطیع اجانب و نکات مهم دیگر افکار، رفتار و استاد و مربی دانشمند و ادیب ایشان، قائم مقام فراهانی دریافت نمودم.
در ذهنم آمد که جوانان و مخصوصاً طلبه های حوزه های علمیه را که نیاز جدّی آشنا شدن به تاریخ ایران و استعمار و کشورهای گرفتار تجاوزهای استعمارگران داشتند را تأمین کنم و از این قطعه تاریخ مطلع نمایم.
قبلاً هم در این جهت کتاب مهم «القضیه الفلسطینیه» تألیف مرحوم اکرم زعیتر را با عنوان «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» ترجمه و منتشر کرده بودم. آن هم در شرایطی که با جمعی از طلاب مظلوم که برخلاف قانون جاری به سربازی اجباری جلب شده و مشغول دوران آموزشی در پادگان باغشاه بودم و با استفاده از مرخصی به زادگاهم، روستای بهرمان رفتم و پس از تکمیل ترجمه کتاب، آن را برای انتشار دادم. بعد از پخش آن کتاب در جامعه بازداشت و به شدت شکنجه شده بودم و می دانستم آب انداختن به لانه منافع استبداد و استعمار چه خطرهایی در کمین دارد! آن اقدام هم اطلاع ملت ایران را از فاجعه های دست اندازی به کشورهای عقب نگهداشته شده، در پی خواهد داشت.
توجه به نکات فوق، نشان می دهد که شجاعت و خطرپذیری جناب شمس فراهانی سزاوار ستایش است. جالب اینکه پس از انتشار کتاب و استقبالی که در محافل ملی و اسلامی از این کتاب شد و حساس شدن ساواک بخاطر وضع مولف و زاویه های فراوانی که شامل رژیم پهلوی هم بود، تقاضای کتاب بسیار بالا رفت و با اینکه انتشارات فراهانی حق چاپ و انتشار و حتی ساخت فیلم و سایر اقدامات مربوط به کتاب را در انحصار داشت و من در شرایطی نبودم که بتوانم نیاز جامعه به این کتاب را پاسخ دهم، در مقابل افراز و بنگاه های دیگر بدون اجازه ناشر اقدام به چاپ و نشر کتاب می کردند و دهها بار تجدید چاپ شد و من و آقای فراهانی اعتراضی نکردیم، چون هدف نشر حقایق تاریخی کشور و جنایات استعمار بود و می خواستیم مردم بدانند که استعمار و استبداد مثل دولبه قیچی مصالح و حقوق ملتها را به نفع خودشان می برند.
البته بعداً معلوم شد رژیم پهلوی که آن روزها هنوز افشای کجروهای قاجار را به نفع خود می دانست، ترجیح داده که مزاحم این اقدام گرچه تلخ نشود و تفاوت رفتار رژیم در این مورد و مورد کتاب سرگذشت فلسطین همین جاست. چون استعمار و صهیونیسم و همپالکی های اسرائیل به هیچ وجه آماده تحمل کاری که فجایع آنها را آنگونه افشا نمایند، نبودند