- موجودی: موجود
- مدل: 204802 - 115/7
- وزن: 0.60kg
امشب اشکی میریزد
نویسنده: کورس بابایی
ناشر: انیشتین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 240
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1352 - دوره چاپ: 20
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
امشب اشکی میریزد رمانی عاشقانه و جنایی نوشته کورس بابائی بوده و روایتگر داستان مردی به نام بهمن است که همسرش شهلا را خفه کرده سپس خود را به پلیس معرفی می کند. روایت داستان "گزارش گونه" است ...
در گوشه ی اتاق افسر نگهبان بروی صندلی چوبی جوان خوش تیپی که اضطراب و ناراحتی فوق العاده ای از چهره اش نمایان بود در حالیکه دستبند آهنی به دستهایش دیده میشد نشسته بود،که با آمدن بازپرس بداخل اطاق افسر نگهبان جوان برای ادای احترام از جای خود برخاست و بدون اینکه حرفی بزند دوباره برجای خود نشست .
افسر نگهبان ضمن ارائه برگ بازجوئی جوان مزبور به بازپرس ، اظهار داشت : متهم به قتل همسرش اعتراف نموده و کوچکترین توضیحی در مورد علت ارتکاب این جنایت ابراز ننموده است . بازپرس بعد از گرفتن برگ بازجوئی کلانتری از افسر نگهبان بداخل اطاق دیگری رفت و دستور داد بهمن را نیز به آن اطاق ببرند .... وقتی از من جدا شد گفت : گل قشنگم اگر صد سال پس از مرگ قبرم را بشکافی و قلبم وجود داشته باشد خواهی دید روی آن نوشته شده : فقط تو را دوست دارم...
...آن روز صبح زود وقتی من زنگ خانه حمید را به صدا در آوردم نوکرشان در را باز نمود سلام کرد و من بعد از دادن جواب سلام او یکراست به اطاق حمید رفتم . او تازه از خواب بیدار شده بود با دیدن من تعجب کرد گفتم موضوع مهمی برایم پیش آمده آنگاه بدون مقدمه جریان را برایش شرح دادم . حمید بعد از شنیدن جریان اصرار کرد که هرچه زودتر پول را صندوق شرکت برگردانم . او به من قول داد که در عرض مدت کوتاهی این پول را تهیه کند . من به او اطمینان دادم تا تهیه پول میتوانم این موضوع را پنهان نگهدارم تا او پول را تهیه کند و آن را به صندوق برگردانم .
حمید زیاد اصرار ورزید پول را برگدانم و به من گفت ممکن است جریان برملا شود و ترا به عنوان دزد تحویل دادگستری بدهند . من به او اطمینان دادم کار به اینجا نخواهد کشید اگر او هم نتواند پول را تهیه کند پدرم وقتی از ماجرا مطلع شود تمام پول را به شرکت خواهد پرداخت و چون رئیس شرکت با پدرم دوست صمیمی است موضوع منتفی خواهد شد . اما حمید به من گفت : تو دیوانه ای ، تو داری بخاطر یک دختر هروئینی بی ارزش موقعیت و آبروی خودت را به خطر می اندازی بهتر است این کار را نکنی !