- موجودی: موجود
- مدل: 194012- 1/4
- وزن: 0.40kg
الجسر
نویسنده: محمد الاسدی
ناشر: خورشید باران
زبان کتاب: عربی
تعداد صفحه: 261
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
راسی یمتلی ء بضجیج غامض، و قلبی ینبض، یضیق؛ یعتصر و لا یعرف طعما للهدوء و لا تکاد کل الدنیا تسعنی، و خاصه عند الغروب، حینما تندلی الشمس الی مکان استراحتها لترسم للقصب الکثیف، المتماسک ظلا و ارفا، هناک بالقرب من مقرنا علی ضفه«شط الدوب»...
شهید محمد الاسدی، دانشجوی عراقی که از ستم رژیم بعث به ستوه آمده بود، به ایران آمده و به لشکر اسلام میپیوندد و سالها بعد در حملهی آمریکا به عراق به شهادت میرسد. او در یکی از عملیاتها پلی را به نام الروب رصد میکند. نویسنده در کنار این پل با رژیم بعث میجنگد و چنان عاشقانه با پل راز و نیاز میکند که گویی قصد دارد با دلدار خود به معراج برود. همچنین به شیوهای ظریف و موشکافانه لحظات جانبازیِ همرزمان ایرانیاش را ترسیم میکند، بهخصوص فرماندهشان، دقایقی که نمونهی استوار ایمان و دلاوری است.
این کتاب قرائتی زیبا و شگفتانگیز از نبرد روشنی علیه تاریکی ارائه میدهد تا جایی که نویسندهی شهید آن مینویسد: “این پل حدفاصل میان حق و باطل است”. و خطاب به پل میگوید: “من غریبم، تو هم غریبی و این غربت پل آشنایی و خویشاوندی ماست.”