- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184931 - 118/2
- وزن: 0.40kg
افسانه های کردی
نويسنده: مارگاریتا باریسوونا رودنکو
مترجم: کریم کشاورز
ناشر: جامی
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 368
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروري بر كتاب
کتاب حاضر ، با موضوع افسانه ها و قصه های کردی ، شامل سه بخش با عنوان های «افسانه های جانوران» ، «افسانه های زندگی روزمره» و «افسانه های سحر و جادو» است. در هر بخش ، قصّه هایی با عنوان های مختلف چون: «روباه و خروس و کبوتر»، «دو همسایه»، «مکر زنان»، «نوکری عاقل»، «سه دوست»، «بهلول دانا و خلیفه»، «عقل و اقبال»، «رستم و زال» و ... به نگارش در آمده است.
حكايت كرده اند كه پسرپادشاه بلخ و بخارا ، پادشاه چين مي خواست عروسي كند. روز پيوند وشادماني وهنگام بردن عروس ، ديوي ازكوه قاف تنوره بست و آمد وگلخندان را برد و همه را پريشان و سرگردان كرد.
تمام دنيا را گشتند و گلخندان را پيدانكردند. همه عزادار وغمگين شدند.
يك روز ماهي گيري توري به دريا انداخت. يك گل سرخ ميان تورش افتاد.
ماهي گير ، گل سرخ را پيش پيرمردي برد يهودي كه به دانائي معروف بود او گفت : اين خون آدميزاد است كه آنرا از دريا گرفتي ....
... چاوا خارزان د سه ر خالان ده دشینه
وی ئافه ته کی ب سه ر کوری من ده بینه
اعتراض مادر به جایی نمیرسد.بی قرار و بی طاقت شده و خود را به دری میزند ولی موفق نمی شود . خود دست بکار می شود و به سراغ پسرانش می رود در بین راه آنها را ملاقات می کند .از آنها میخواهد برگردند . و چنین می نالد:
هه فت خالین وه هه نه
وه ک هه فت گورانه ...
شماها میدانید که به جنگ دایی هایتان می روید آنها هفت برادرند و همگی جنگجوهستند. بیایید برگردید و از خیر بلیجان و پریشان بگذرید . ولی پسران تصمیم خودرا گرفته اند وبرگشت را برای خود عار و ننگ میدانند . مادر برمی گردد . و به فکر چاره است .در همسایگی آنها مردی به نام صوفی محمد زندگی میکرد صوفی محمدسال ها بود که به وردک علاقه داشت ولی جرات طرح موضوع را نداشت .
وردک نیز موضوع را می دانست ولی به رویش نمی آورد . این فکر به ذهن وردک رسید که ماموریتی به صوفی محمد بدهد تا کمکی برای حل معظل کرده باشد نامه ایی را تنطیم میکند به صوفی میدهد تا برای برادرانش به دشت حران برساند .تا برادرانش را از فتنه ای که عمرآقا بپا کرده مطلع نماید و جلوی درگیری بین دایی ها و خواهرزاده ها را بگیرد. ولی قبل از اینکه صوفی محمد به حران برسد کر وکولک به آنجا رسیده بودند.