- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 192755 - 85/5
- وزن: 0.60kg
اطباء عصر قاجار
نویسنده: ولی الله قهرمانی اصل
ناشر: پژوهشهای دانشگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 450
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1395 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد پشتی سائیدگی دارد
مروری بر کتاب
شرح کوتاه از زندگی اطباء ایرانی و خارجی عصر قاجار و القاب آن ها
در دوره قاجار تا قبل از تأسیس دارالفنون، شیوه پزشکی سنتی در امر بهداشت و سلامت مردم حاکم بود. برای تحصیل طب مکتب خاصی وجود نداشت و هرکس بدون مانع میتوانست پس از کسب اطلاعات مختصر در طب، خود را پزشک نامیده و به درمان بیماران مشغول شود. شیوههای درمان و تجویز دارو در عمده مناطق ایران اغلب بر اساس تجربه و طب سنتی بوده است.
از آنجا که شیوه غالب طبابت در جامعه عصر قاجار، طب سنتی بود؛ بر این اساس طبیبان بر اساس روشهای سنتی چون امزاج چهارگانه، استفاده از داروهای گیاهی و جوشانده ها، حجامت کردن، گرفتن نبض، داغ کردن و ... به معاینه و درمان بیماران میپرداختند.
در دورهی قاجار، نظرات جدیدی دربارهی سلامتی و بهداشت (و شاید زیبایی) در ایران، توسط پزشکان خارجی و دانشمندان ایرانی تحصیل کرده اروپا مطرح گردید. اغلب، هنگام نگرش به این دوره، عملکرد پزشکان قدیمی ایران را سنتی و عملکرد پزشکان جدید را مدرن مینامیم. در بسیاری از موارد، این یک نگرش غلط است و نباید فراموش کرد که در اروپای آن زمان، پزشکی مدرن و سنتی به صورت همزمان وجود داشت و در کنار پزشکان آموزش دیده در دانشگاهها و دانشکدههای پزشکی، پزشکانی هم که در صنف خودشان زیر نظر پزشک دیگر آموزش دیده بودند، وجود داشتند.
چنین تصور غلطی در ذهن مورخینی هم که پزشکان سنتی ایران را عقب مانده و فاقد دانش میدانستند، وجود داشت. با این وجود، طبق پژوهشهای جدیدتر، همین مورخین مشاهده کردند که برخی از روشهای درمانی به کار گرفته شده توسط ایرانیها، همان روشهایی بودند که توسط همکاران اروپایی و امریکایی آنها به کار گرفته میشد. در قرن نوزدهم، چیزهای جدیدی اعم از روشها یا داروها در ایران معرفی شد، که به جای روشهای قدیمی به کار رفت و میتوان این مسئله را تغییر پزشکی سنتی به مدرن نامید.
وقتی به پزشکی ایران در قرن 19 نگریسته شود، تقسیمبندی دیگری هم تحت عنوان غربی در مقابل شرقی یا ایرانی وجود دارد. نظر یه اینکه اکثر روشها و داروهای جدید توسط پزشکان غربی در ایران معرفی میشد، غربی نامیدن آن درست بود. هنگامی که بعد از دوران قاجار، تماسها بین غرب و ایران بیشتر شد، ابداعات پزشکی در ایران به سرعت افزایش یافت. اما اغلب، موفقیت در سرعت گسترش و پذیرش این روشها، با افزایش جالب توجه تعداد پزشکان ایرانی آموزش دیده در دانشکده های طب اروپا یا به وسیله ی معلمین اروپایی موجود در ایران همراه بود. مهمترین عامل تغییرات در آموزش پزشکان، داروسازان و شیمیدان های ایرانی، تأسیس مدرسهی دارالفنون تهران در سال 1850 م. بود.
گرچه ممکن است که معلمین غربی این دانشکده همچون دکتر پولاک اتریشی، دکتر شلیمر هلندی و دکتر آلبو آلمانی، به عنوان بنیانگذاران طب مدرن در ایران درنظر گرفته شوند، ولی اگر رضایت و توانایی پزشکان ایرانی در به کارگیری این روشها و عقاید وجود نداشت، این کار نتیجهای در بر نداشت. برای فهیمدن بهتر توسعه پزشکی در غب و درک اینکه چگونه این عقاید، خیلی زود به ایران راه پیدا کردند، نگاه مختصری به اکتشافات غربی از قرن 19 به بعد ضروری است....
حاج میرزا عبدالباقی (ثقفی) حکیمباشی اعتضادالاطباء:
دانشجوی میرزااسدالله طبیب، که او خود شاگرد میرزا بابا افشار بود. او قانون ابنسینا را در سال 1284ق. (1867م.) در تهران چاپ کرد. او در سال 1316ق. (1899م. ) در کربلا از دنیا رفت. پسرش دکتر خلیلخان ثقفی، اعلمالدوله بود.
میرزا عبدالحسین خان زنوزی، رکنالحکما (فیلسوفالدوله):
پزشکی را نزد سید الحکما مرعشی آموخت. عنوان کتاب او در پزشکی، که در سال 1334 در تبریز چاپ شد، مطرح الانظار فی تراجم الاطباءالاعصار بود.
حاج میرزا ابوالفضل:
یک پزشک حاذق در دوران ناصرالدین شاه. او دستیار محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در نوشتن نامهی دانشوران بود.
میرزا احمد:
پسر محمد حسین شریف تنکابنی، یکی از حکیمباشیهای مشهور دورهی فتحعلی شاه و محمدشاه. او کتابهای زیادی نوشت.
میرسید علی شریفالدین حسینی مرعشی نجفی «سیدالحکما مرعشی»:
پسر سید قوامالدینحسینی مرعشی، یکی از پیشگامان دندانپزشکی و دندانسازی در ایران. او در 1876 متولد شد و بعد از مدتی توقف در تهران برای تحصیل طب نزد میرزا حسن شیروانی به اصفهان رفت. بعد از فارغالتحصیلی به هند رفت و پس از 8 سال کار و تحقیق به ایران بازگشت و مطب خودش را در تهران در محله سرچشمه افتتاح کرد. او همچنین مدتی هم در مشهد به عنوان پزشک شاهزاده حمزه میرزا، عموی ناصرالدین شاه، اقامت داشت. سپس به تبریز رفت تا پزشک شاهزاده مظفرالدین میرزا بشود. اولین سری کامل دندان مصنوعی از عاج فیل توسط او ساخته شد و به وسیله فنر در فک جای گرفت. آیتالله مرعشی نجفی، نوهاش، این دندان مصنوعی را به دکتر محمود نجمآبادی داد تا به دانشکده دندان پزشکی تهران اهدا کند. او در 1896م. در سن پیری بعد از 70 سال طبابت، مرد.
دکتر امیر خان اعلم:
پسر میرزا علیاکبرخان معتمدالوزاره. متولد 1265 و متوفی 1340 شمسی. او یکی از پزشکان تهران بود و مدت مدیدی سمت وزارت داشت. او همچنین یکی از اعضای پارلمان و مجلس سنا بود. او همچنین مدتی پزشک شخصی رضاشاه شد.
آقابابا رشتی ملکالاطباء:
برای سالها در رشت و سپس در تهران حکیمباشی بود و مدتی هم حکیمباشی ناصرالدین شاه شد. او در 1289 ق. (1872 م.) مرد.
دکتر بگمز:
یکی از ارمنیان اهل استانبول بود که مسلمان شد و نام محمدحسن را انتخاب کرد. او به دربار ناصرالدین شاه نزدیک بود و اغلب به عنوان پزشک زنان کار میکرد.
میرزاغلام علی شاملو صدرالاطبا:
یکی از شاگردان آقا بابا رشتی و میرزاسیدرضی حکیمباشی. او در 1302 ش. (1923 م.) مرد.
میرزا سیدحسین خان ناظمالحکما:
متولد کاشان، ادبیات و فلسفه و بعدها پزشکی را در تهران آموخت. ناصرالدین شاه او را برای تحصیل به پاریس فرستاد. و بعد از فارغالتحصیلی به دربار مراجعه کرد. او در 1345 ق. (1926م.) مرد.
میرزا حسین علی شیخالاطباء:
پزشک شخصی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه او در طب سنتی متخصص بود و طب مدرن را در دارالفنون فرا گرفت. او در 1322 ق. (1904م.) مرد.
ملک ایرج میرزا:
پدر بزرگ ایرجمیرزای شاعر و بیست و هفتمین پسر فتحعلیشاه که در چشم پزشکی توانا بود. او در 1878 مرد.
میرزا کاظم رشتی فیلسوفالدوله:
یکی از پزشکان دوران محمدشاه و ناصرالدینشاه. او بعد از مرگ حاج آقابابا رشتی، حکیمباشی ناصرالدین شاه شد.
دکتر خلیلخان ثقفی (اعلمالدوله):
پزشکی را در دارالفنون آموخت و تحصیلاتش را در پاریس تکمیل کرد و در 1316 به تهران بازگشت. او یکی از معلمین دارالفنون شد و پزشک مظفرالدین شاه و در 1320 ق. عنوان اعلمالدوله را گرفت. او تعدادی تألیف و ترجمه دارد و در سال 1303 ش. در سن 90 سالگی مرد.
حکیم ملامحمد قبلی:
نام کامل او میرزا محمد بن عبدالصبور خویی بود. او در خوی متولد شد ولی در تبریز زندگی میکرد. او پزشکی را نزد دکتر کورمیک و میرزاباباافشار آموخت. زمانی که در اصفهان دروس مذهبی و ادبیات میخواند، دچار گانگرن و قطع پا شد و پای چوبی داشت. او بعد از این قضیه تفکرش عوض شد و تصمیم گرفت پزشکی بخواند. در زبان ترکی به پای چوبی قبل میگویند. او پای چوبیاش را با چرم میپوشاند و به این خاطر به نظر میرسید که چکمه پوشیده است. او علاقهی زیادی به قلیان داشت و همیشه با قبل منقل مسافرت میکرد. او حکیم باشی محمدشاه و ناصرالدین شاه در سالهای اولیه حکومتش بود. او کتابهای متعددی نوشت که یکی از آنها که در مورد واکسیناسیون علیه آبله بود، اولین کتابی بود که در زمینهی پزشکی در ایران چاپ شد.
دکتر محمد خان شیخاحیاءالملک:
یک چشم پزشک و پزشک مشهور تهران که در 1243 ش. (1864م.) متولد شد. او پسر حاج میرزا علی نقی صنیعالملک بود. او ابتدا در دارالفنون و بعدها در پاریس تحصیل کرد. در 1890 او به تهران بازگشت و یکی از پزشکان مشهور ناصرالدین شاه و بعدها میرزاعلی اصغرخان امینالسلطان اتابک نظام شد. بعد از مرگ اتابک او پزشک شخصی حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و بعدها پزشک جعفرقلی خان بختیاری سردار اسعد شد. او در سن 74 سالگی مرد و در امامزاده عبدا.... در مقبره سعدالدوله دفن شد.
حاج محمد کریم خان کرمانی:
نویسنده دقایق العلاج. او پزشک و پیشوای شیخیه بود و در 1288 (1871م.) مرد.
میرزاموسیخان ناظمالاطبا:
پسر عقیل از اعقاب میرحسینبن محمدتقی علوی عقیلی شیرازی طبیب خراسانی، نویسنده مخزنالادویه.
حکیم صبوری رشتی مدیرالاطباء:
در 1849 در رشت متولد شد. او پزشکی را در مصر و بیروت آموخت. او کارهای مهمی در وبای شهر رشت انجام داد و در 1895 به دلیل افتادن زیر چرخگاری مرد.
میرزاتقیخان کاشانی حکیمباشی، اهل کاشان بود و برای مدتی در دستگاه ظلالسلطان پزشک مخصوص بود. در کنار پزشکی، معلم و روزنامهنگار بود. او مدیر نشریهالفارس و فرهنگ شد که در 1879 تأسیس و تا 1889 منتشر میشد.
حاجی زینالعابدین:
پسر حاج شکرا...قاجار، که کتاب خلاصةالحکمه را ترجمه و در 1319 در تبریز چاپ نمود. در این کتاب او توضیح میدهد که تغییر آبوهوا، ورزشهای سبک نظیر اسبسواری و دوری از هوای آلودهی شهرها برای درمان سل سودمند است.
میرزا زینالعابدین خان معینالاطباء لقمان الملک:
متولد 1271 ق.، پسر میرزا محمد فخرالاطباء، او پزشکی را در ایران و اروپا خواند؛ چون پدرش فخرالاطباء پزشک مخصوص مظفرالدین میرزا بود، او کارش را در تبریز به عنوان پزشک ولیعهد شروع کرد. در 1302 او عنوان معینالاطباء و در 1314 لقمان الملک را گرفت. بعد از این که مظفرالدین میرزا به پادشاهی رسید، لقمانالملک پزشک مخصوص محمدعلی میرزا شد و این تا زمان پادشاهی او ادامه داشت. پسران لقمان الملک، حکیمالدوله و اعلمالملک از پزشکان خوب ایرانی شدند. پسر بزرگش محمد حسین خان لقب معینالاطباء، و بعدها لقمانالدوله را گرفت.
میرزا زینالعابدینخان مؤتمن الاطباء:
پسر میرزا محمدتقی کاشانی، تحصیل کرده دارالفنون، برای زمانی در دستگاه شاهزاده عمادالدوله به عنوان پزشک حکومتی کرمانشاه بود و بعدها به عنوان پزشک مخصوص ناصرالدین شاه او را در مسافرتها همراهی میکرد. او جراح خوبی بود. یکی از کارهای بزرگ جراحی او خارج کردن سنگهای کلیه بود.