- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 144661 - 80/5
- وزن: 0.20kg
اتاق شماره 6
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: کاظم انصاری
ناشر: شرکت سهامی کتابهای جیبی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 220
اندازه کتاب: پالتویی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 4
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
اتاق شماره ۶ مثل همه آثار دیگر آنتوان چخوف حوادثی فاجعه بار و تراژیک را در مورد انسانها با لحنی کمیک و طعنه آمیز به تصویر می کشد.قرار گرفتن چهره های مضحک و خنده دار آدمهای مختلف در دو طرف اتاق، تصویری مضحک و کمیک را از وجه تصویری و اجرایی نمایش تا مضمون و محتوای آن گسترش می دهد.اما در مقابل حرکت قهرمان (دکتر آندره) به سمت اتاق شماره 6، که می توان آن را نوعی سقوط نیز به شمار آورد، ذهن خواننده را به عمق فاجعه نزدیک می کند.
در یکی از اتاق های بیمارستان – که وضع مناسبی ندارد و مخصوص دیوانگان است – پنج نفر هستند . مویسیکاتنها دیوانهای است که می تواند به راحتی از بیمارستان خارج شود.یکی دیگر از این دیوانگان ،"ایوان دمیتری گروموفاست .او پیش از این، دادستان استان داری بود. یک روز هنگامی که از کوچه ای میگذشت دو زندانی را دید که به زنجیر کشیده شده اند.این موضوع او را به این اندیشه واداشت که مبادا او را نیز به اشتباه به زندان بیفکنند.او به مرحله ای رسید که به همه شک داشت تا این که روزی بخاری سازان را با مأموران آگاهی اشتباه گرفت. دیوانه وار از خانه بیرون زد و به دویدن پرداخت. حالت شگفت او مردم را دچار تردید کرد تا این که وی را گرفتند و به خانه بردند. دکتر "آندره یفی میچ "را صدا زدند .دکتر آمد و ایوان را به بیمارستان و اتاق شماره ی شش فرستاد .
دکتر آندره یفی میچ در جوانی به علوم دینی بسیار علاقه مند بود؛ ولی به دلیل مخالفت پدرش، در رشته ی پزشکی تحصیل کرد .یکی از دوستانش میخاییل بود که هر چند گاه یک بار نزد وی می آمد و به گپ زدن می پرداختند.روزی دکتر آندره هنگامی که برای تهیه کفش برای مویسیکا نزد "نیکیتا" ی دربان رفته بود ، ناگهان ایوان دمیتری را دید. ایوان رفتاری خشونت آمیز داشت ولی بعد از لحظاتی با هم گرم گفت و گو شدند .از آن پس ، هر روز دکتر پیش ایوان می رفت و مشغول صحبت می شدند .