- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 192297 - 119/5
- وزن: 0.90kg
اسلام در ایران ؛ شعوبیه
نویسنده: ر. ناث , ایگناس گلدزیهر
مترجم: محمودرضا افتخارزاده
ناشر: میراثهای تاریخی اسلام و ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 500
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
نهضت مقاومت ملی ایران علیه امویه و عباسیان
با آغاز جنگ قادسیه در ۶۳۷ میلادی عربهای مسلمان واردایران شدند و لشکر ایران تحت فرماندهی رستم فرخزاد شکست خورد. با مرگ یزدگرد سوم، آخرین شاه ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی برخورد نظامی بین لشکر ایران و عربها به پایان رسید، اما درگیری واقعی میان دو طرف آغاز شد.
ایرانیان که در برابر استحاله و از دست دادن هویت ملی خویش سر میپیچیدند نهضتهایی را بر علیه خلفای مسلمان پایهریزی کردند. از اواخر عهد اموی نهضتهای ملی و سیاسی و مذهبی هر روز به رنگی ظاهر میشد.
مقصود اصلی این جنبشها برانداختن دولت و سیادت عرب بود و با اسلام کاری نداشتند. بزرگترین نهضت ایرانیان که به انقراض دولت و سیادت عربها انجامید نهضت شعوبیه بود.شعوبیه نام نحلهای است که از اواخر دولت اموی (اوائل قرن دوم هـ.ق) ظهور یافت و به برانداختن بنیامیه، برکشیدن بنیعباس و استقلال سیاسی ایرانیان انجامید. شعوبیان برای عربها در نژاد و فرهنگ پشیزی ارزش و اعتبار قائل نبودند و خود را برتر از عرب میدانستند.
کار برتریجویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی میخواندند. عکسالعمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب به دو شکل پدیدار شد: نخست گروهی که با تمسک به متن قرآن (سوره حجرات، آیه ۱۳) که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی میشمارد، به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند. اینها اگر چه در ابتدا «اهل تسویه» خوانده میشدند، اما بعدها به «شعوبیه» شهرت یافتند.
گروه دوم کسانی بودند که در برابر تبعیض و مظالم اعراب، راه تعصب و افراط در پیش گرفتند و قائل به تفضیل و سیادت عجم بر عرب بودند. بعدها به تدریج نام شعوبیه به هر دو گروه اطلاق شد و گروه اخیر، پایهگذار نهضتی شد که به تحصیل استقلال ایرانیان در حوزههای سیاسی، فرهنگی و ادبی منتهی گشت. استعمال لفظ شعوبیه به معنای مخالفان قوم عرب، به احتمال زیاد به بعد از سال ۱۳۲ هـ.ق و دوران حکومت بنیعباس بازمیگردد...
... در عهد بنی امیه عمال اموی به پیروان سایر ادیان تعه ی میکردن، از جمله اخبار بسیاری از به رفتاری زیاد بن ابیه نسبت به ایرانیان و ویرانی آتشکده های پارسیان در زمان ولایت او به سمت عبدا… فرزند ابی بکر. بیدارگری عمال بنی امیه با تسلط حجاج بر عراق و خراسان و سیستان شدت گرفت و اویکی از جنایکاران تاریخ بنام قتیبه ابن مسلم را به ولایت خراسان منصوب کرد و از سوزنه ان و کشتن آثار مذهبی و صاحبان ادیان و اجبار مردم به قبول دین اسلام هیچ ابابی نداشت.
در تاریخ بخارا امده است که: هر باری بخارا مسلمان شدندی باز چون عرب بازگشتند به دین سابق روی اوردن، قبیبه سه بار ایشان را مسلمان کرده بود و باز کافر شده بودند. ابوریحان بیرونی نیز از قتل و غارت و کتاب سوزی قتبه در خوارزم حکایت دارد، یزیدبن مهلب دیگر عوامل اموی کرده بود که چون بر جرجان غلبه کرد آنقدر بکشد تا از خون مردمان آسیاب بگرداند و چنین کرد.