- موجودی: موجود
- مدل: 204501 - 60/4
- وزن: 0.50kg
- JAN: 2
استیضاح
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 265
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ صفحه اول نوشته دارد
مروری بر کتاب
استیضاح حسین مکی - ابوالحسن حائری زاده - و دکتر مظفر بقائی از دولت ساعد در سال ۱۳۲۸ دوره پانزدهم قانون گذاری
این کتاب شامل متن استیضاح دولت محمد ساعد نخست وزیر وقت ایران در سال 1328 است . دوره پانزدهم تقنینیه با مسئله نفت شروع شد و با قضیه نفت پایان یافت . در این دوره مجلس , قانون کم لم یکن دانستن قرار داد قوام سادچیکف و استیفای حقوق ایران از نقت جنوب به تصویب رسید . کلا مسائل این مجلس و به ویژه این استیضاح پیرامون نفت و بازپس گیری حقوق ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس بود ...
اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، یکی از شاخصترین اسناد نهضت ملی ایران است که جا دارد پس از این همه سال، مجدداً از سوی ناشر (انتشارات امیرکبیر) بازنشر و در دسترس محققان و جوانان قرار گیرد. موضوع کتاب، استیضاح دولت محمد ساعد مراغهای است که در مجلس پانزدهم و توسط سید ابوالحسن حائریزاده، مظفر بقایی و حسین مکی انجام گرفت. این مجموعه بعدها از سوی خود مکی تدوین شد و نشر یافت.
به واقع این سند تاریخی، افست شده شرح مذاکرات مربوط به این استیضاح است که مقدمهای بلند از حسین مکی را در صدر خویش دارد. این دیباچه- که با عنوان «شأن نزول استیضاح» به رشته تحریر درآمده، نشان میدهد که اقلیت مجلس پانزدهم در راستای انجام وظیفه قانونی خویش، با چه تهدیداتی مواجه شدند، اما نهایتاً با سختکوشی و پیجویی، به هدف خود دست یافتند. مکی در بخشی از این روایت، چنین آورده است:
«دوره پانزدهم تقنینیه با مسئله نفت شروع شد و با قضیه نفت پایان یافت. در این دوره مجلس، قانون کان لم یکن دانستن قرارداد قوام- سادچیکف و استیفای حقوق ایران از نفت جنوب به تصویب رسید. عدهای از نمایندگان راجع به حقوق از دست رفته ایران و استیفای آن نطقهای مهم و شورانگیز ایراد نمودند و حتی چند روز قبل از واقعه سوءقصد به شاه در دانشگاه، دولت ساعد بهوسیله عباس اسکندری نماینده همدان مورد استیضاح قرار گرفت و دولت مشغول پاسخ به استیضاح بود که واقعه سوءقصد بهوقوع پیوست. استیضاح دیگری هم توسط غلامحسین رحیمیان نماینده قوچان از دولت شد که روز ۱۲ و ۱۴ بهمن ۱۳۲۷ در مجلس مطرح گردید و رحیمیان درباره نفت و بانکشاهی (متعلق به انگلیسها) و حوزه انتخابیهاش، مطالبی بیان کرد ولی استیضاح پایان نیافته بود.
اغلب حوادث بلکه تمام وقایع و تشنجاتی که بهوقوع پیوسته، سرچشمهاش از نفت است. یکی دو هفته قبل از ۱۵ بهمن، طرحی به وسیله و خط نگارنده بدین شرح تهیه شد: «امضاءکنندگان ذیل، طرح قانونی زیر را بهقید دو فوریت تقدیم و تقاضای طرح و تصویب آن را داریم: مجلس شورای ملی ایران، قرارداد ادعایی نفت جنوب را به نام (شرکت نفت ایران و انگلیس) بهرسمیت نمیشناسد و آن را کان لم یکن میداند. حسین مکی، عباس اسکندری، حائریزاده، عبدالقدیر آزاد، محمود محمود، منوچهر کلبادی، معتمد دماوندی، غلامحسین رحیمیان، شریفزاده و کشاورز صدر و لاهوتی.» ۱۱ نفر از نمایندگان آن را امضاء کردند و فقط چهار نفر باقی داشت تا قابل طرح در مجلس باشد.
مشغول تکمیل امضاها بودم که دو سه شب قبل از ۱۵ بهمن، در معرض تهدید قرار گرفتم که چگونگی آن به این قرار بود: دو ساعت بعد از نصف شب، ناگهان مبتلا به دلدرد شدم. ناچار برخاستم. کسی را بیدار نکردم. اتوی برقی برداشته و به برق وصل نمودم. حولهای را گرم کرده، روی معده گذاشتم. اندکی درد تسکین یافت. چراغ اتاق را خاموش کردم، ولی در حدود نیمساعت یا سهربع، همچنان بیدار بودم که ناگهان صدای فریاد برادرم- که در اتاقی نزدیک اتاق من خوابیده بود- بلند شد، از جا جستم، هفتتیر را برداشته، مرد قوی هیکل و قد بلندی را در ایوان جلوی اتاقم مشاهده کردم! یک تیر هوایی شلیک کردم، مرد دیگری را وسط حیاط دیدم که از طرف دیوار شش متری مقابل، به چابکی بالا رفت! یک نفر دیگر هم روی بام مشاهده کردم! تیر دوم صدا کرد. آن دو نفر، خود را به بالای بام رسانیدند. بلافاصله دو نفر پاسبان رسیدند و، چون یک سانتیمتر برف روی زمین نشسته بود، رد پا را روی برف مشاهده نمودند. دنبال رد پا را گرفتند، تا به کوچهای رسیدند و از همان راه مراجعت کردند...