- موجودی: موجود
- مدل: 184779 - 108/5
- وزن: 0.30kg
استاد عشق
نویسنده: ایرج حسابی
ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 216
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 26
کیفیت : نو ؛ مزین به نوشته و امضای نویسنده
مروری بر کتاب
مصور
تنها نمونه مورد تایید ناشر و بنیاد پروفسور حسابی
نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سید محمود حسابی پدر علم و فیزیک ایران
پروفسور حسابی در بازگویی روزهای بازپسین از همه می گویند؛ از پدر، مادربزرگ، همسر و هرکس که در گذر زندگی دستی و آغوشی به مهربانی به سویشان گشوده اند. از مادربزرگ خود بارها و بارها با لفظ خانم یاد می کنند و آنجا که فرزندانشان در در پرسشی ناخواسته و نا به هنگام از لفظ خانم و آقا و تاکید هماره پدر می پرسند در پاسخ به تاکید می گویند:« خانم و آقا بودن آسان نیست، سابقه، تربیت و نجابت باید فراهم باشد. ایمان و اعتقاد از ارکان خانم و آقا بودن است، اگر خانم و آقایی به این مرتبه برسند می دانند که چه کارهایی باید انجام دهند و چه کارهایی نباید انجام دهند. یا به قول حافظ آن قدر هست که بانگ جرسی می آید … خانم و آقا هیچ گاه دروغ نمی گویند و در نشست و برخاست و خیلی از مسائل اجتماعی آداب لازم را رعایت می کنند.
هیچوقت یادم نمیرود، من فقط بهخاطر اینکه بیش از اینها از اروپاییها عقب نیفتیم و هر طور شده دانشگاهی تأسیس کنیم، قبول کردم که علیرغم همهی نگرانیها به نزد شاه بروم. حکمت هم با تلاش زیاد وقت ملاقاتی تنظیم کرد و پیش شاه رفتم. بیش از نیم ساعت با شاه صحبت کردم، از ضرورت تأسیس دانشگاه برایش گفتم. او با دقت به حرفهای من گوش میداد. این فرصت برایم غنیمت بود. حرفهایم که تمام شد، شاه گفت: همهی اینها که گفتی درست؛ ولی بگویید این دانشگاه به چه درد میخورد؟ فکر کردم باید چند مثال بزنم تا موضوع و اهداف تأسیس چنین مرکزی برایش کاملا روشن بشود و اورا متوجه اهمیت آن بکنم…
کتاب استاد عشق شامل ۱۸ بخش است که با درآمدی بر زندگی پرفسور حسابی آغاز میشود. در ادامه نیز به روایت خاطرات و افتخارات ایشان پرداخته شده است. در آخر کتاب هم عکسهایی از مراحل مختلف زندگی این شخصیت برجسته وجود دارد.زندگی سخت پروفسور حسابی در دوران کودکی بهدلیل بیمهریهای پدرشان، بیماری مادر، غربت و دوری از وطن و همچنین تلاشهایشان در زمینه تحصیل و پیشرفت علمی برای کسانی که بهدنبال رسیدن به اهداف و یافتن جایگاهی علمیاند، بسیار الهامبخش است.روایت زندگی ایشان از زبان پسرشان باعث شده تا با جزئیات بیشتر و از نزدیکتر با شخصیت ایشان آشنا شویم، این روایتها بهقدری جالب توجه است که از همان ابتدای کتاب مخاطب را مجذوب داستان زندگی ایشان میکند.
از نکات جالبتوجه در مورد شخصیت پروفسور حسابی، توجه او به فرهنگ ایرانی و همچنین اهمیتی است که برای تربیت فرزندانش قائل است. برای مثال، پروفسور حسابی که خودش شیفته و عاشق حافظ بود، در شب یلدا، هنگامی که متوجه میشوند ایرج، عبارتی را در غزل حافظ اشتباه میخواند، تصمیم میگیرند که شعر حافظ را به او بیاموزد. دراینباره ایرج حسابی میگوید: «من که از این تصمیم خوشحال شده بودم، با خود گفتم حداکثر دو سه هفته بیشتر طول نمیکشد و دیوان حافظ را تمام میکنیم. از فردای آن روز حافظ خواندیم. از شبی نیمساعت شروع شد و به دو ساعت و نیم رسید، تا اینکه پس از ۵ سال دیوان حافظ تمام شد.»