- موجودی: موجود
- مدل: 196825 - 61/1
- وزن: 0.40kg
اس/ زد
نویسنده: رولان بارت , انوره دو بالزاک
مترجم: سپیده شکری پوری
ناشر: افراز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 336
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
به همراه داستان سارازین
کتاب «s / z » رولان بارت اختصاص به نشانه شناسی داستان «سارازین» نوشته اونوره دو بالزاک نویسنده بزرگ فرانسوی دارد. در این داستان، راوی در یک جشن میهمانی در باغی بزرگ ماجرای زندگی پیرمردی که همگان را با این سؤال که او کیست؟ مواجه کرده، برای زنی جوان شرح میدهد.
شاید اصلی ترین هدف بارت در این کتاب آشکارسازی تمایز میان متن خواندنی و متن نوشتاری است. متن خواندنی یعنی همسان شدن با انتظارات خواننده، یعنی به وجود آوردن خواننده ای منفعل؛ حال آنکه متن نوشتاری انگاره های خواننده را با فاصله گرفتن از سنت های نهادینه به چالش می کشد. بنابراین کانون توجه متن نوشتاری گشودن درهای متن به تاویل های متعدد از آن است؛ مفهومی که بعدها بارت آن را در لذت نوشتن کامل تر میکند...
داستان سارازین اینگونه آغاز میشود:
در یکی از آن رویاهای عمیق غوطه ور بودم. نیمه شب از راه رسیده بود. همچنان پشت درگاه پنجره نشسته و در زیر تابهای مواج پردهها پنهان شده بودم. میتوانستم با فراغ خاطر باغ هتل را و جشنی که در آن به پا بود نظاره کنم… پیرمرد غریبهای که ساکن هتل است وارد مجلس جشن میشود. هر کس درباره او چیزی زمزمه میکند: مرد خوشنام. بانکدار بزرگ. آدمکش. تاجر اسپانیایی. ماجراجوی سیسیلی و…
پیرمرد «ارنست ژان سارازین» نام دارد. در جوانی هنرمند قهار مجسمه سازی بود و آثارش در تاریخ هنر به یاد ماندنی است.او در آن دوران در سفری به ایتالیا برای ارائه هنرش مدتی ماندگار میشود. شبی برای دیدن کنسرت به سالن تئاتر شهر میرود.در ردیف نخست مینشیند. باشروع کنسرت و با دیدن خواننده جوان که دختری بسیار زیبا با صدایی جادویی است شیفته او میشود.سارازین شب بعد هم به دیدن کنسرت میرود تا شیفتگی خود را چند برابر کند سپس ردیف اول سالن را برای یک سال اجاره میکند تا هرشب بتواند از نزدیکترین فاصله این دختر را ببیند.
آوازه دلداگی مجسمه ساز جوان فرانسوی در شهر میپیچد و همه جا از او یاد میشود. دختر آوازه خوان ایتالیایی با آن صدای جادویی «زامبینلا» نام دارد که متوجه علاقه زیاد سارازین به خود میشود. سارازین روزها در کارگاه کوچک مجسمه سازی خود به ساخت پیکرههای سنگی بسیار زیبا از زامبینلا میپرداخت و شبها به دیدن کنسرت او میرفت.تا اینکه یک شب در میهمانی بزرگی با زامبینلا چهره به چهره میشود و در فرصتی مناسب قصه عشق خود را برای دختر جوان شرح میدهد. زامبینلا هم پاسخ میدهد: هیچگاه نمیتوانیم عاشق هم باشیم چون من زن نیستم…
در نیمههای قرن بیستم حلقه فکری فرهنگی تازهای در اروپا شکل گرفت که متاثر از افکار سه اندیشمند بزرگ یعنی رولان بارت، ژاک دریدا و فیلیپ سولر، بود. این حلقه فکری موضوعات تازهای در عرصههای زبانشناسی و نشانهشناسی در متون و نقد نو در ادبیات مطرح کردند.
رولان بارت در این حلقه فکری توانست واژگان تازهای از نقد «بینا متنی» مطرح کند که بلافاصله مورد استقبال عامه قرار گرفت و او را در ادامه این راه تازه یاری داد.او معتقد بود که هر «متنی» یک «بینا متن» در دل خود دارد که آمیختهای از واژگان متعدد است که قابل شناسایی میباشد، متنهای فرهنگی پیشین و متنهای فرهنگی پیرامون، هر متنی یک بافت جدید از نقل قولهای متحول شده است.رولان بارت اعتقاد داشت که هر نوشتهای در درون خود، نوشتهای دیگر را به ما معرفی میکند اما چون فقط به خواندن نوشته اکتفا میکنیم، نوشته دوم از دید ما حذف میشود در حالی که هدف غایی نویسنده، شناساندن نوشته دوم به جامعه است....