- موجودی: موجود
- مدل: 170979 - 74/5
- وزن: 0.30kg
از کیمیای مهر
نویسنده: فاطمه زاهدی
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 267
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
پدر مروارید مهندس معدن بود و مادرش روانپزشک. خواهر و برادری نداشت. بیشتر به دایی ناتنی اش و مادربزرگ پیرش وابسته بود اکثر خاطره های دوران کودکی مروارید آمیخته با یاد مادر بزرگ و دوستان مهد کودکش بود.
مادرش را گاه و بی گاه به بیمارستان احضار می کردند و پدرش هم به دلیل موقعیت شغلیش بیشتر وقت ها در شهرستان بود.
و نهایتا از هر ماه ده روزش را در خانه بود که آن ده روز هم در تدارک سفر بعدیش بود. مادر صبح ها او را به مهدکودک می رساند و بعدازظهر هم سرویس مهد کودک او را به خانه ی مادربزرگش می برد.
گاهی وقتی که مادر سرش خلوت بود مروارید را به سینما، تاتر، پارک و یا باغ وحش می برد. ولی این جور جاها هم خیلی روحیه ی مروارید را عوض نمی کرد. رفتن به این گونه مکان ها مروارید را بیشتر به یاد چیزهایی که نداشت می انداخت.
مروارید با تمام بچه بودنش می دید که همه ی بچه ها همراه پدر و مادرهایشان برای تفریح و گردش آمده اند، ولی او بیشتر وقت ها همراه مادرش به گردش می رفت.