- موجودی: موجود
- مدل: 174593 - 85/3
- وزن: 0.30kg
از میان آینه ، در شب کلمه
نویسنده: یوستین گوردر
مترجم: فريده بلیغ
ناشر: آبتین
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 165
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
«سیسیلی» دختر بیماری است که شب کریسمس، درحالیکه در تختش خوابیده، فرشتهی « آریل» نزد او میآید. آنها دربارهی پیچیدگیهای مربوط به آفرینش و زیباییهای آن، انسان و روابط بین انسانها گفتوگو میکنند.
شاید بتوان ترس را مهمترین احساسی نامید که بر تفکر و تعقلِ درست، سایه میافکند و آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. از طرفی ترس احساسی است که در تکامل انسان نقش به سزایی داشته است، چرا که یکی از بن مایه های بقا برای نژاد انسان است.
اما ما تا چه حد باید بترسیم؟
ترس چه چیزهایی را حفظ می کند و چه چیزهایی را از ما میگیرد؟
چرا با اینکه زندگیهای ما اینقدر امن شده است باز ترس بر زندگی ما سایه افکنده است؟
چرا ترس برخی مواقع جذاب است؟
وجود سایه ترس و هراس در جامعه چه تاثیری دارد؟ رابطه قدرت و ترس چیست؟...
درحالیکه اعضای یک خانواده در تدارک برگزاری مراسم کریسمس هستند، سیسیلی در بستر مرگ افتاده است. او میداند که بهبود نخواهد یافت. در همین هنگام، فرشتهای از پنجره به درون اتاقش میآید. حضور فرشته، گفتوگویی طولانی را به همراه دارد که بسیار آموزنده و مهیج است. حرفهای فرشته بر دیدگاه سیسیلی دربارهی زندگی و اعضای خانوادهاش تأثیر عمیقی میگذارد و پذیرش مرگ را برایش آسانتر میکند.
لحن صحبت سسيلي به شكلي بود كه انتظار داشت جواب منفي بشنود و آن وقت دليلي براي عصباني شدن مي يافت و به هر حال عصباني شدن به مراتب بهتر از مايوس شدن بود . به اين دليل از ديدن چيزهاي زيبا به گريه مي افتيم چون مي دانيم چيزهاي زيبا جاوداني نيستند و عمر كوتاهي دارند ...
سسيلي دختر كوچولي مريضي است كه دائم در رختخواب است . يك شب فرشته كوچكي به ملاقات او مي ايد تا به او دلداري بدهد. سسيلي و فرشته در مورد تفاوت انسان ها و فرشته ها سخن مي گويند و فرشته با تعجبش در مورد سيستم انسان ها سعي مي كنه خواننده را به فكر بيندازه كه واقعا خدا چه نعمت هايي بهش داده و چه قدر اين نعمت ها برامون عادي شدند...
درميان راهرو و اتاق را باز گذاشته بودند . سسيلي بوي كريسمس را به خوبي حس مي كرد . او سعي داشت بوهاي مختلف را از هم جدا كند و آنها را از يكديگر تشخيص دهد . بوي ترشي كلم ، عودي كه پدرش قبل از رفتن به كليسا درون بخاري ديواري انداخته بود ورايحه ي دلپذير و تازه درخت كريسمس به وضوح به مشامش مي رسيد.
سسيلي نفس عميقي كشيد. بوي هديه هاي بسته بندي شده با كاغذهاي كادوي قرمز رنگ وروبان طلايي دور آن ها رااز زير درخت كريسمس حس ميكرد . اما علاوه بر آن رايحه ي ديگري به مشامش مي رسيد ؛ بويي غريب وجادويي ؛ بوي مخصوص كريسمس .