- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 170456 - 58/5
- وزن: 0.80kg
از مرز انزوا
به کوشش : جهانگیر هدایت
ناشر: آبان
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 235
اندازه کتاب: وزیری لب برگشته - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور رنگی
تمام گلاسه
مجموعه کارت پستال های صادق هدایت
کتاب مصور حاضر مشتمل بر مجموعه کارتپستالهای «صادق هدایت» است که بر اساس آنها سعی میشود وضع تحصیلی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و زندگی صادق هدایت و روابط او با دوستانش تحت بررسی قرار گیرد. نحوه توزیع درباره کارتها به این صورت است که ابتدا فرستنده و تاریخ ارسال مطرح میشود، بعد متن یا ترجمه متن کارتپستال میآید و گیرنده و فرستنده و محل سال تعیین میشود و سپس به بررسی مسائل مندرج در متن و حاشیه آن پرداخته میشود و توضیحات لازم نیز داده میشود.
صادق هدایت نویسنده نامآوری است که نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر زبان فارسی برای فرهنگ و تمدن و ادبیات این مملکت اعتبار و حیثیتی فراهم آورده است، در ایام عمر کوتاه خود به نامهنگاری علاقه خاصی داشت. نخستین کارت پستال را هدایت مشترکا با برادرهایش عیسی و محمود برای پدرشان، که در آن ایام در مأموریت فارس بود، فرستادند.
این کتاب، مجموعه کارت پستالهایی است که صادق هدایت برای دوستان و نزدیکانش فرستادهاست. در این کتاب، عکس و نوشته 110 کارت پستالی که هدایت برای دیگران ارسال کرده یا دیگران برای او ارسال کردهاند آورده شده است. از جمله آنها میتوان به کارتهای ارسالی از طرف محمدعلی جمالزاده، محمد قزوینی، آرتور کریستینسن، پروفسور هانری ماسه و پروفسور حسابی برای این نویسنده سوررئالیست اشاره کرد. جهانگیر هدایت نگهدارنده بسیاری از اسناد و مدارک، کتابها و دیگر یادگاریهای بازمانده از صادق هدایت است، که بخشی از آنها را در سالهای اخیر در قالب کتابهای مختلف منتشر کرده است. کتاب «از مرز انزوا» آخرین حلقه این زنجیر تا امروز محسوب میشود.
در یکی از نامههای ارسالی محمدعلی جمالزاده به هدایت آمده است:
«حضور جناب مستطاب اجل آقای میرزاصادق خان هدایت اقباله، عضو وزارت امور خارجه از لب دریای بلژیک جای آن دوست عزیز را خالی میکنم. خدمت دوستان مهربان آقایان مینوی و علوی و فرزاد و مین باشیان خیلی سلام دارم خدا میداند جای دوستان چقدر اینجا خالی است و با حضور دوستان نقص مهم این محل قشنگ که تنهایی است، کاملاً رفع میگردید....
تصدقت گردم متجاوز از يک هفته است كه به مدرسه بزانسن با يک نفر ايرانی ديگر آمدم اوضاع به مراتب بدتر و سختتر از سال گذشته به اندازه كه مجبور شدم پريروز استعفای خودم را به سفارت بفرستم و تا امروز چشم بهراه جواب میباشم جواب معلوم است برگشتن به ايران ولی میخواستم زودتر تكليفم معلوم بشود بههرحال فردا معلوم خواهد شد اخيرا هيچ كاغذی از خانواده ندارم آدرس سفارت را داده بودم ولی از قراری كه شنيدم سفارت اغلب كاغذها را با كمال بیشرفی باز كرده میخواند و ضبط میكند خوبست كه كاغذی به اسم من به سفارت نيامده باشد به هر صورت كلک را كندم حوصلهام سر رفت...