- موجودی: موجود
- مدل: 202896 - 120/4
- وزن: 0.80kg
از رنجی که می بریم + ارزیابی شتابزده
نویسنده: جلال آل احمد
ناشر: امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 78 + 226
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
از رنجی که می بریم
سه بعدازظهر، سوت تعطیل کار معدن، مثل همه روز در هوای سرد و مه آلود دره های زیراب پیچید در همه جا نفوذ کرد:
لابلای شاخه های درخت هائی که برگ ریخته بودند و در زیر شیروانی های آهنی و یا تخته کوبی که در طول دره های معدن به چشم می آمدند و در زیر سقف تونل های دراز و تاریکی که حیات یک عده انسان را به صورت گرد تیره زغال در می آورد و دوباره به خورد خود آنها می دادند...
"از رنجی که میبریم" دومین مجموعه داستان آلاحمد، برای اولینبار در سال 1326 منتشر شده است که شامل هفت داستان کوتاه است و حاوی مضامین سیاسی اجتماعی. در این مجموعه داستان رویکرد جلال آل احمد بیشتر سیاسی است.
او در این کتاب سعی دارد وضعیت زندانیان سیاسی رژیم پهلوی را به تصویر بکشد؛ زندانیانی که زیر شکنجه هستند و در شرایط نابسامانی به سر می برند.
البته تمام کتاب به موضوعات سیاسی تاریخی اختصاص ندارد بلکه بعضی داستان ها مانند «در راه چالوس» وضعیت اجتماعی ایران را نیز مد نظر دارند.
فهرست
دره خزان زده
زیرابی ها
در راه چالوس
آبروی از دست رفته
محیط تنگ
اعتراف
روزهای خوش
ارزیابی شتابزده
هجده مقاله
و اکنون این شما و این ارزیابی شتابزده و راستی جز این، چه چیزی در این مقالهها هست؟ که من خود هنوز هم فقط در مقالهبودنشان است که شک نمیکنم. ارزیابی گفتهام به این علت که اغلب اینها برداشتی است در جستجوی نقدی. در زمینههای مختلفی که در سرفصلها میبینید و شتابزده گفتهام به این علت که اغلبشان در فرصتهای کوتاه تهیه شدهاند و فارغ از دوراندیشی یا رعایت حزم و از این قزعبلات و فکرش را که میکنم میبینم چه بهتر. نفس را مگر به احتیاط میکشی؟ یا در راهی که هر روز از خانه به مدرسه میروی، مگر رعایت حزم میکنی؟ این مقالات هم چیزی است در همین حدود و هرروزه است و بهصورت چیزی درحدود غریزیبودن و باز چه بهتر.
ارزیابی شتاب زده شامل هجده مقاله است که در نقد ادب و اجتماع و هنر و سیاست معاصر نوشته شده است . مقاله «مهرگان در مشهد اردهال» مراسم را آن گونه خود از نزدیک شاهد بوده است تعریف میکند و خوانندگان را با طبیعت، ویژگی های اقلیمی و منابع مختلف کشور آشنا می سازد و درباره ی خلق و خو، آداب و رسوم و هنرهای دستی مردم هر منطقه به ما اطلاعاتی می دهدنام دارد....
آثار سرخوردگی از غرب و تمدن ماشینی قرن بیستم در دیار ما نیز کمکم فراوان شده است. کافی است که یک زبان خارجی بدانی و با هرکه از غرب به هر صورتی خود را به ایران رسانده است درد دلی کنی. یا مأموری از هزاران مأمور این چهارصد و خردهای کمپانی فرنگی که در اینجا مرجع مشاورات و مصدر امور ساختمانیاند- یا با جهانگردی درشت جامه و ریشو که غبار راههای شرق را از اسکندریه تا دهلی یکباره در وطن خویش از جامه خواهد سترد- یا با طبیبی نقاش همچون «وینچنزو بیانکینی» ایتالیایی که هشت سال است در کوره دهات این مرز و بوم مأمور معالجۀ تراخم یا اسهال هموطنان ماست. حالا دیگر آن زمانها گذشته است که فقط بنشینی و در «سفر به شرق» هرمان هسه یا در «کوه جادو» ی «توماس مان» جای پای شرق و عرفان شرق و غربتزدگی از مشرق را بخوانی. حالا دیگر «آلبر کامو» به عنوان نمایندهای از انتهای غربی شرق یعنی الجزایر جایزۀ نوبل میگیرد. و «آندره ژید» یکی از افتخارات خود را این میداند که مترجم تاگور بوده است.
همین روزها بود که «آندره مالرو» نویسنده و زیباییشناس فرانسوی به نمایندگی از حکومت آقای دوگل به ایران و هند سفر کرد به این قصد که از نو ارتباطی میان فرهنگ شرقی و فرانسه برقرار کند. و همه «هانری کوربن»، مستشرق فرانسوی را میشناسیم که از هر سال سه ماهش را در ایران به سر میبرد و چه خدمتها و چه کتابها و چه عرفانشناسیها... و راقم این سطور یک طبیب اطریشی را هم میشناسد که هر دو سال یکبار به ایران میآید- از یک گوشۀ این ملک وارد میشود و با پای پیاده تا یک گوشۀ دیگر آن را میپیماید و با انبانی از عکسها و یادداشتها و خاطرات باز میگردد تا دو سال دیگر بتواند تحمل سرعت و شتابزدگی ماشین را بیاورد. این طبیب به گفتۀ خودش از اروپایی که در یک عمر پنجاه سالۀ او دوبار دنیا را به خاک و خون کشانده است بیزار است. دکتر وینچنزو بیانکینی نیز گرچه نگفته است که از کجا و چرا بیزار است اما این را گفته و نوشته است که یکبار در جنگ حبشه شرکت داشته و بار دوم در جنگ جهانگیر دوم. و اکنون چه بپذیرد و چه نپذیرد «از بد حادثه اینجا به پناه آمده است».
فهرست
در شعر و شاعری
در نویسندگی
در نمایش
در مردمشناسی
گوناگون