- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 200176 - 1/5
- وزن: 0.30kg
از دانشگاه تهران تا شکنجه گاه ساواک
ناشر: موزه عبرت ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 264
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
گفتگو با جلال رفیع
روایت مبارزات دانشجویی و حکایت کمیته مشترک ضد خرابکاری
کتاب فوق توسط متولی فعلی زندان (موزه عبرت ایران) تدوین و منتشر شده و رضا رفیع (برادر جلال رفیع) آن را ویرایش کرده است. اولین نکته ای که بعد از تورق کتاب به ذهن مخاطب می آید این است که حتی خاطرات تلخ شکنجه گاه ساواک از زبان طناز رفیع شنیدنی و شیرین شده است، به خصوص اینکه قالب کتاب هم "گفتگو" است و مصاحبه شونده قیدهای نوشتن را کمتر داشته و با فراغ بال و محدودیت کمتر به گفتن و روایت کردن پرداخته است.
این کتاب، حاصل گفتوگو با "جلال رفیع" از دانشجویان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب است که نامبرده طی آن به نقل مشاهدات و رخدادهای دوران بازداشت و بازجویی، نیز وضعیت دیگر همسلولیهای خود پرداخته، همچنین از وقایع جنبش انقلابی و مذهبی دانشجویان دانشگاه تهران در دههی پنجاه سخن به میان آورده است.
گفتنی است بخش اعظم خاطرات زندان، با تمرکز بر روی کمیتهی مشترک ضد خرابکاری، بیان شده است. در کتاب موفقیت زندانیان در حفظ اطلاعات مبارزاتی از دستبرد دشمن (ساواک) به تصویر کشیده شده و نشان داده میشود که دستگاه اطلاعاتی رژیم شاه با همهی تجهیزات و به رغم همهی شکنجههایی که نسبت به زندانیان روا میداشت، بازهم دچار ضعف بود. "اسناد و تصاویر"، بخش پایانی کتاب را تشکیل میدهد.
...انصاف می دهم و اقرار می کنم که وقتی من منبر بروم و به قول زندانیان، در مقابل دهانم (گوش ملی)- گوش مل شده: یعنی (گوشهای از مالکیت خصوصی صاحبش بیرون رفته)- ببینم، دیگر به کسی فرصت حرف زدن نمی دهم. همین طور هم شد.
پس از چندی مرا در برابر کار انجام شده قرار دادند و سورپرایزانه جزوه ی حروفچینی شده ای را برای من فرستادند که بنا است منتشر شود، کم و زیادش کنید. گفتم اولا من گفتگو کرده ام، کتاب ننوشته ام، این حرف ها را هم نگفته ام که منتشر شود. در برابر کارنامه ی ده ها زندانی پیشکسوت، کار قابل ذکر و قابل فخری نیست.
ثانیا اگر این (گفتگونامه) واجب الانتشار است، می توانید نه تمام بلکه خلاصه منتخبی از آن را، آن هم در کتابی که حداقل، مصاحبه و گفتگوی با ده نفر دیگر را بازتاب می دهد، به عنوان جزئی از کل، منعکس کنید. چون (گفتگو) کردن با (کتاب) نوشتن تفاوت بسیار دارد.اما عملا نپذیرفتند، و کار بالا گرفت تا به اینجا رسید که می بینیم. به قول سعدی (بنای ظلم، اول اندک بود. هرکس چیزی بر آن مزید کرد تا بدین پایه رسید)! پس، کاری است که نباید می شده و حالا شده...