- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 198587 - 107/4
- وزن: 0.20kg
از خم چمبر
نویسنده: محمود دولت آبادی
ناشر: پیوند
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 106
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
از دشت می آمد. پشتش خم ملایمی داشت. با هر قدمی بالاتنه اش به جلو می افتاد و حس می شد سرش کمی رو به پائین سنگینی می کند.جوان بود. شانه های پهن و جاداری داشت و گردنش نه چندان کوتاه، اما کلفت و ستبر بود. رگ و استخوانش پیدا نبود. جوال گندمی را می توانست به زور گردن خود از خاک بردارد.
شخصیتهای داستان ، ریشه در واقعیتهای ملموس زندگی روستا ندارند. آنان که در چمبر غریزیترین خواستهایشان درماندهاند, بر اثر مشکلی نفسانی از خواب بیدار میشوند. 'مارو' در این داستان جز مهاجرت به دنبال پدر و مادر شوقی ندارد و.....
...این داستانها در دورهای از زندگی من نوشته شدهاند که جا و مکانی برای نوشتنشان نداشتم و تقریبا همهشان را در قهوهخانههای تهران و عمدتا در قهوهخانه وطن - کنار ورودی سینما سعدی - مینوشتم از صبح تا نهار بازار، که قهوهخانه شلوغ میشد.
وقتی پول دیزی نداشتم پا میشدم میرفتم بیرون و با خلوتشدن قهوهخانه برمیگشتم آنجا و مینشستم پشت همان میز کوچک ته آن باریکه. زمستانها هم پشت به دیوار گرم مطبخ میدادم تا بدنم جان بگیرد. یادم هست داستان «گاواربان» را در قهوهخانه نبش خیابان کوشک به پایان رساندم. پس چنین داستانهایی از صمیمیت خاصی برخوردار باید باشند...