- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188075 - 120/4
- وزن: 3.70kg
از خراسان تا بختیاری
نویسنده: هانری رنه دالمانی
مترجم: غلامرضا سمیعی
ناشر: طاوس - نشر نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1680
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور
سفرنامه ایران از زمان قدیم تا پایان سلطنت قاجاریه به همراه 686 تصویر تاریخی
مشتمل بر طرز زندگی - آداب ورسوم - اوضاع اداری - اجتماعی - اقتصادی - فلاحتی و..
در سال 1890 به قصد گذراندن تعصیلات خود در قفقاز و ماوراء خزر به همراه هنرمندی حکاک به نام امیل وکانو ( M.Emil Vaucanu ) که فریفته این برنامه شده بود، سفر خویش به آن سرزمین را آغاز کردم. کسانی که در این ناحیه سفر کرده اند می دانند که در آن جا راه هایی نظیر آن چه که در کشورهای اروپایی می بینیم وجود ندارد.
اشتیاقی که این سرزمین در من برانگیخت موجب شد که سال دیگر به همان جا برگردم و تجسس خود را از ناحیه خیوه، شهر زیبای ایران، در نزدیکی آمودریا، ادامه دهم. در جریان مطالعه این کتاب خواننده تصاویری را مشاهده میکند که از ناحیه خیوه گرفته ام؛ در بازگشت از خیوه، در عشق آباد، در هتل هم وطن عالی قدرمان خانم رویلون (Revillon) منزل کردم و در آنجا، شب پیش از حرکتم، با شخصیتی عجیب به نام آقای سزاری(Cesari) آشنا شدم و قریحه تابناک وی به شدت مرا مجذوب خود ساخت. وقتی از همدیگر جدا می شدیم آقای سزاری وعده کرد که سال آینده به عشق آباد باز خواهد گشت و مرا با خود به بخشی از خراسان خواهد برد.
در ایفای وعده، در ماه اوت 1899 به عشق آباد برگشتم و آقای سزاری را بازیافتم که ابتدا مرا به قوچان و سپس به مشهد برد. در این شهر حکومت روسیه منزلی در کنسولگری خود برای من معین کرد. در این جا باید اضافه کنم که قبلاً در اثر اتفاقی غیر مترقبه با یکی از وابستگان این کنسولگری در بادکوبه ملاقات کرده بودم که این شخص از آن هنگام مرا تحت نظر گرفت و تا زمانی که در مشهد به سر کنسول روسیه تحویلم نداد رهایم نکرد.
سر کنسول بازپرسی دقیقی از من به عمل آورد تا از علت سفرم به ایران، و این که از چه ممری اعاشه می کنم و مقصودم از این سفر چیست و غیره ... آگاه شود، و تنها پس از آن که اوراق هویتم را به دقت هر چه بیشتر بررسی کرد و مطمئن شد که از هر حیث با سیاست بیگانهام اجازه داد که آزاد باشم و آزادانه از وسایل سفرم استفاده کنم.
طی سیر و سیاحتی که در این سال در خراسان به عمل آوردم، غیر از مشهد، از شهرهای نیشابور و سبزوار نیز دیدن کردم و سپس با گردشی محدود، بار دیگر به شهر قوچان بازگشتم که به گفته آقای سزاری در فاصله ای اندک از آن، خرابه های یک بنای قدیمی وجود داشت که از لحاظ اشیاء سفالین بسیار غنی بود.در جریان دیدارم از کاخ والی مشهد، با تقدیم فندکی، اجازه یافته بودم که در شهرهای خراسان به کاوش بپردازم و اسنادی را که از زیر زمین بیرون می کشم با خود ببرم.
مغرور از داشتن چنین «فرمانی»، روزی در کوچه های قوچان میگشتم و سرگرم گرفتن عکس هایی از مناظر بازار بودم که مأمور پلیسی با خشونت یقه ام را گرفت و به بهانه جاسوسی مرا به زندان برد. اوراق هویتم را خواستند و من هم فرمان معروف والی مشهد را به آنها ارائه دادم . هدف آنها نیز از این بازی مضحک دقیقاًَ همین بود.
آنها اسناد مرا گرفتند تا به داروغه نشان دهند و این بهترین بهانه برای سر به نیست کردن آنها بود، طوری که دیگر هرگز پیدا نشد. با این حال زیان فراوانی به من وارد نمیشد، زیرا فصل سرما آغاز شده بود و چون بیش از یک متر برف بر زمین نشسته بود، خود به خود کار حفاری دشوار می نمود . بدین ترتیب به محض آن که آمد و رفت در جاده ها مقدور شد، با این امید که در بازگشت روزگار خوشتری در انتظارم خواهد بود، راه روسیه را در پیش گرفتم.
در ماه اوت 1907 بار دیگر توانستم نقشه خود را به اجرا بگذارم. این بار از سوی وزارت تعلیمات عمومی فرانسه، مأموریت داشتم که در معیت هیأتی برای حفاری های باستان شناسی به ایران بیایم . اتفاقاً هدف این هیأت اختصاصاً مطالعه در وضع بناهای باستانی بود که در طول سال های اخیر به کلی خراب یا محو شده بودند.
از سوی دیگر این بار سردار اسعد رئیس قدرتمند ایل بختیاری دعوتی بسیار مشفقانه از من به عمل آورده بود که از حوزه فرمانروایی اش دیدن کنم. پس بدون هیچ تردیدی مسیر خود را این گونه ترسیم کردم: از طریق ترکستان روس به ایران وارد می شوم، بعد از توقفی کوتاه در مشهد، با دیداری از شهرهای نیشابور و سبزوار و شاهرود و ورامین خود را به تهران میرسانم.
از تهران از طریق شاهراهی که از شهر مقدس قم و کاشان میگذرد به اصفهان رهسپار می شوم و پس از سیاحت کاخ های پایتخت قدیمی صفویان، با طی چند روز راه، خود را به جونقان ییلاق بختیاریها و منزل گاه میزبان بسیار مهربانم می رسانم. در بازگشت نیز بعد از وصول به تهران از همین مسیر، از طریق قزوین- رشت- انزلی و باگذشتن از دریای خزر به بادکوبه میروم و از آنجا به اروپا باز می گردم....
فهرست
فصل اول: وضع جغرافیایی و اجتماعی ایران
فصل دوم: کشاورزی
فصل سوم: بازرگانی و صنعت
فصل چهارم: تعلیمات عمومی…دفاع ملی; دین و فرهنگ… سرگرمیهای ایرانیان
فصل پنجم: آداب و رسوم وعادات ایرانیان
فصل ششم:زنان ایرانی
فصل هفتم: هنر و صنعت در ایران
...