- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 151034 - 79/5
- وزن: 0.60kg
از خاک تا افلاک
نویسنده: قدمعلی سرامی
ناشر: چاپار فرزانگان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: وزیری گالینگورر - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ کتاب فاقد شناسنامه و مقدمه می باشد و ازمقاله اول شروع می شود
مروری بر کتاب
سیری در سروده های مولانا جلال الدین
از خاک تا افلاک مقالاتی است در تبیین اندیشههای شگرف و احساسات شاعرانه مولانا که مولف با جست و جو در اشعار مثنوی و دیوان شمس بدان همت گمارده است. نگارنده در مقاله از دو نقطه تا همه چیز بر آن بوده است نسل امروز و فردا را با شخصیت مولانا آشنا سازد و ویژگی او را در آیینه اشعارش باز نماید. سخن سماع دومین مقاله در باب شیوه شاعری مولاناست. شیوهای متفاوت با دیگر شاعران که طی آن، مولف وجوه تمایز و افتراق سبک و سیاق شعر مولانا را برشمارده است.
در مقاله با دل بشمار، یک، دو، سه، چهار، مولف، توانایی مولانا را در سرودن ترانه شرح میدهد. در پی این مقاله، خاکستر یاد و آیینه فریاد به طبع رسیده که نوشتاری است مبتنی بر تفحص در اشعار مولانا به قصد یافتن رد پای ترانههای دیگر ترانهسرایان، در اشعار وی. دکان فقر آخرین مقاله، سیری است در مثنوی و دنیای رازآلود آن به قصد باز نمودن رمز و رازهای این منظومه. آغازگر هر مقاله نیز شعری است از مولانا و در پارهای موارد، ابیاتی از دیگر شاعران زینت بخش این مجموعه شده است...
دکتر قدمعلی سرامی دکترای زبان و ادبیات فارسی «دانشکده ادبیات» دانشگاه تهران است و از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۶۹ به عنوان پژوهشگر و رییس مرکز بررسی آثار کودکان و نوجوانان و ... در «کانون پرورش فکری» به فعالیت پرداخته و تاکنون آثار منظوم و منثور بسیاری از وی منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است که از آن میان میتوان به «لبخند آرزو»، «از رنگ گل تا رنج خار» (شکل شناسی داستان های شاهنامه)، «از خاک تا افلاک» (سیری در غزل ها و ترانه های مولانا)، «از دو نقطه تا همه چیز»، «تا زادن سپیده دم باید خواند» و ... اشاره کرد.
مولانا، حقیقت انسان را ، چیزی جز اندیشۀ وی نمی داند و از نگاه او، این اندیشه گاه سیرتی اندرونی دارد و گاه صورتی بیرونی. نطق تا در اندرون دماغ است اندیشه است و اندیشه چون از دماغ به زبان و قلم نزول کرد، سخن است. بنابراین اگر در آثار مولانا گاهی وی را طرفدار کلام و زمانی پشتیبان خاموشی می بینیم، در حقیقت او از جوهر آدمیت حمایت کرده است چرا که سخن و سکوت همان نطق واندیشه اند که تنها تفاوت شان پیدایی و پنهانی شان است: "الانسان حیوانٌ ناطقٌ و نطقاندیشه باشد خواهی مضمر خواهی مُظهر."
او پس از این، هردو صورت مضمر و مُظهر اندیشه و نطق را به آفتاب تشبیه می کند: "کلام همچون آفتاب است همۀ آدمیان گرم و زنده از اویند ودایماً آفتاب هست و موجود است و حاضر است و همه از او دایماً گرم اند الاآفتاب در نظر نمی آید و نمی دانند که از او زنده اند و گرم اند، اما چون به واسطۀ لفظی و عبارتی خواهی شکر خواهی شکایت، خواهی خیرخواهی شر، گفته آید آفتاب در نظر آید همچون که آفتاب فلکی که دایماً تابان است اما در نظر نمی آید شعاعش تا بر دیواری نتابد همچنان که تا واسطۀ حرف وصوت نباشد شعاع آفتاب سخن پیدا نشود. اگرچه دائماً هست .
با این حساب در می یابیم که وقتی روان کسی چون مولانا، از سخن به خاموشی نقل مکان می کند درحقیقت از جزئی به کلی انتقال یافته است. به تعبیری دیگر، از روپوشی از روپوش های حق عبور کرده و درحقیقت وی انطواء یافته است. می توان گفت در تمام مواردی که مولانا جلال الدین، در پایانۀ غزل ها خود را به خاموشی فرا خوانده است، از جهان محسوس به عالم معقول گام نهاده است.
فهرست
از دو نقطه تا همه چیز
سخن سماع
با دل بشمار، یک، دو، سه، چهار
خاکستر یاد و آیینه فریاد
دکان فقر