- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 202736 - 45/6
- وزن: 0.30kg
از این اوستا
نویسنده: مهدی اخوان ثالث (م. امید)
ناشر: زمستان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 239
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 16
مروری بر کتاب
مجموعه از این اوستا اثر شاعر نامی و نام آوازه کشورمان مهدی اخوان ثالث می باشد. این دفتر شامل ۲۴ شعر می باشد. مهدی اخوان ثالث که در شعرهایش تخلص به م.امید دارد در شعر کلاسیک ایران بسیار توانا بود. اخوان ثالث دبه نوازندگی نیز آشنا بود.
منزلی در دوردستی هست بی شک هر مسافر را ،
اینچنین دانسته بودم ، وین چنین دانم .
لیک ، ای ندانم چون و چند!
ای دور!
تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواه ست .
دانم این که بایدم سوی تو آمد ، لیک
کاش این را نیز می دانستم ، ای نشناخته منزل !
***
در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگا کردم
کلاغی روی بام خانهی همسایهی ما بود
و بر چیزی، نمیدانم چه، شاید تکه استخوانی
دمادم تق و تق منقار میزد باز
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار میزد باز
نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است
و تنها میخورد هر کس که دارد
در آن لحظه از آن آنتن چه امواجی گذر میکرد
که در آن موجها شاید یکی نطقی در این معنی که شیرین است غم
شیرینتر از شهد و شکر میکرد
نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا عجیب است
شلوغ است
دروغ است و غریب است
و در آن موجها شاید در آن لحظه جوانی هم
برای دوستداران صدای پیرمردی تار میزد باز
نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا پر است از ساز و از آواز
و بسیاری صداهایی که دارد تار و پودی گرم
و نرم
و بسیاری که بیشرم
در آن لحظه گمان کردم یکی هم داشت خود را دار میزد باز
نمیدانم چرا شاید برای آنکه این دنیا کشندهست
درنده است
بد است
زنندهست
و بیش از این همه اسباب خندهست
در آن لحظه یکی میوه فروش دوره گرد بد صدا هم
دمادم میوهی پوسیدهاش را جار میزد باز
نمیدانم چرا، شاید برای آنکه این دنیا بزرگ است
و دور است
و کور است
در آن لحظه که میپژمرد و میرفت
و لختی عمر جاویدان هستی را
به غارت با شتابی آشنا میبرد و میرفت در آن پرشور لحظه
دل من با چه اصراری تو را خواست
و میدانم چرا خواست
و میدانم که پوچ هستی و این لحظههای پژمرنده
که نامش عمر و دنیاست
اگر باشی تو با من، خوب و جاویدان و زیباست
فهرست
قصهی شهر سنگستان
آنگاه پس از تندر
آواز چگور
حالت
در آن لحظه
روی جادهی نمناک
زندگی
و ...