- موجودی: موجود
- مدل: 175343 - 82/1
- وزن: 0.20kg
ارنستو چه گوآرا در انقلاب
مترجم: م. الف. رهجو
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 92
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1359 _ 1358 - دوره چاپ: 2 _ 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
همراه با دو مقاله چاپ نشده
سخن از مردی است مردستان، که نامش «ارنستو» و شغلش« انقلاب» بود؛ از ارنستو چه گوارا: مبارز نستوهی که شکوه زندگی سرشار از عشق و ایمان او به پیروزی خلقهای مستضعف در جهان ستمدیده، برای همیشه، برتمامی مبارزات انقلابی، در هر نقطه دنیا، سایه گسترده خواهد بود. آنکه نبرد در راه هایی خلق را به عنوان یک وظیفه ی مقدس برگزید و سرانجام در میدان نبر«ایستاده » مرد....
آمریکای لاتین در نیمه نخست قرن بیستم شاهد جنبشها و مبارزات انقلابی و اصلاحگرایانه در کشورهای مختلفی بود. انقلاب ۱۹۱۰ مکزیک میتواند نخستین این جنبشها محسوب شود و این مبارزات توسط جنبشهایی چون ائتلاف مردمی انقلابی آمریکا در پرو و حرکت دموکرات در ونزوئلا ادامه پیدا کرد. این جنبشها به دنبال بهتر کردن وضعیت زندگی سیاهپوستان، فقرا، بیسوادان و استثمار شدگان بودند. با این حال، طبقه حاکمه قدرتمند بود و توانایی حفظ خود را داشت، ایالات متحده با تغییر مخالف بود و در مردم قاره حس «اطاعت» و «تابعیت» وجود داشت؛ نتیجتاً، روند ایجاد تغییر به کندی پیش میرفت.
در آرژانتین، قوای نظامی در سال ۱۹۴۳ کودتا کردند که در نتیجه آن، قدرت به خوآن پرون رسید. دو سال نخست ریاستجمهوری او شاهد افزایش سطح رفاه و حقوق بود اما وقایع جهانی باعث بحران در آرژانتین شد؛ پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا طرح مارشال را با هدف مبارزه با کمونیسم در اروپا به اجرا گذاشت. از جمله بخشهای طرح مارشال، تأمین غله موردنیاز اروپا بود و باعث شد آرژانتین که اقتصادی مبتنی بر کشاورزی داشت، بازارهای اصلی خود را از دست بدهد. افزایش جمعیت شهرنشین نیز بر کاهش صادرات کشاورزی اثر گذاشت زیرا مصرف محصول در داخل کشور افزایش پیدا کرده بود. نبود کالاهای اساسی میان سالهای ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ باعث افزایش شدید قیمتها شد و درپایان پرون در سال ۱۹۵۵ با کودتایی نظامی سقوط کرد و به تبعید رفت.
در کوبا فولخنثیو باتیستا با کودتایی به سال ۱۹۵۲ قدرت را در دست گرفته و دیکتاتوری نظامی بر پا کرده بود. در آن زمان، یک سوم جمعیت کشور «فقیر» محسوب میشدند و طبقه متوسط ناراضی و اندازه آن رو به رشد بود؛ اقتصاد مبتنی بر شکر دیگر نمیتوانست پاسخگوی نیازهای آنان باشد. رژیم حاکم در نظر مردم سرکوبگر و فاسد محسوب میشد و مردم را با خود بیگانه کرده بود. در آن عهد، کوبا جمعیتی به اندازه ۶٫۳ میلیون نفر داشت. سرانه تولید ناخالص داخلی آن کشور در میان کشورهای آمریکای لاتین سوم بود، اما اختلاف بزرگی میان فقرا و ثروتمندان وجود داشت. زمینهای شرق کشور تحت سلطه زمینداران بزرگ بود که به صادرات محصولات کشورزی مشغول بودند. اختلاف سطح زندگی میان هاوانا و دیگر مناطق کشور و همچنین میان مناطق شهری و روستایی به خوبی قابل تشخیص بود.