- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 175242 - 62/2
- وزن: 1.00kg
ادبیات و اقتصاد آزادی
نویسنده: پل کانتور
مترجم : سلما رضوان جو
ناشر: دنیای اقتصاد
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 598
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
نظم خودجوش فرهنگ
مجموعه نوشتارهای آمده در این کتاب میکوشد فاصله میان ثروتآفرینی و معناآفرینی که هدف اقتصاد و ادبیات است را پر کند و این دو را علومی نه متضاد که همگرا معرفی کند. هدف اولیه و بنیادی علم اقتصاد، آموزش مهارتهای کسب پول نیست، بلکه تبیین فلسفهای روشن در باب کنشهای بشری و نشان دادن درونمایههای فلسفی و هنری کردارهای آدمی است که در داد و ستد و بازار متبلور و بازنموده میشود.
چنین دانشی به زندگی انسان معنا میبخشد و عناصر مشروعیتبخشی به آزادی او را کشف میکند. کتاب حاضر تلاش میکند گسست میان ثروتآفرینی و معناآفرینی را پر کند و باب همنشینی نقادانه عوالم ماده و معنا را بگشاید و امکانهایی تازه برای گفتگوی فیلسوفانه میان اقتصاددانان، نویسندگان و هنرمندان فراهم آورد.
در این کتاب به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا شکلها و قالبهای تفکر اقتصادیِ همدل با کاپیتالیسم میتوانند دریافت و ادراک ما را از ادبیات به شیوهای تازه تغییر دهند. برای مثال بر اساس شواهد و قراین مورد تایید، باور بر این است که رقابت آزاد میتواند مشوق خلاقیت و پیشرفت در حوزه صنعت و بازرگانی باشد. اما آیا میتوان گفت که رقابت در حوزههای فرهنگی هم تا همین اندازه نیرویی سالم و پیشبرنده است؟
در مقاله اول این کتاب، پل ای. کانتور نشان میدهد که در مورد رمانهای دنبالهدار، ماهیت رقابتی صنعت نشر در قرن نوزدهم در بریتانیا از برخی جهات باعث پیشرفت و ارتقای کیفی تولیدات ادبی بوده است. داریو فرناندز موررا در مقالهای درباره دنکیشوت نشان میدهد که میگوئل سروانتس تصویری از فواید آزادی اقتصادی را در اوایل قرن هفدهم، سالها قبل از آنکه آدام اسمیت مفهوم بازار آزاد را «کشف» کند، ارائه کرده بود.
برخلاف تصور عموم که زنان باید کاپیتالیسم و نظام سرمایهداری را نظامی ستمپیشه تلقی کنند، کاکس نشان میدهد که کاتر این نظام را آزادکننده میداند. هم برای قهرمان داستانش، هم برای خودش به عنوان یک نویسنده. این کتاب که با سروانتس و جانسون در قله ادبیات اروپا کار تحلیل را آغاز کرده است، آن را با بررسی یک نویسنده معاصر نیجریایی به پایان میبرد و به ما نشان میدهد که آزادی اقتصادی کشف انحصاری و مایملک غربیان نیست، بلکه اصولا میراث مشترک انسانها در همه جای دنیاست.