- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 130579 - 116/6
- وزن: 1.50kg
ادبیات عامیانه ی ایران
نویسنده: محمدجعفر محجوب
ناشر: چشمه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1338
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ : 5
مروری بر کتاب
مجموعه مقالات درباره ی افسانه ها و آداب و رسوم مردم ایران
ادبیات عامیانه ایران در یک مجلد دربرگیرنده ی ۵۷ مقاله در حوزه ی ادبیات عامیانه ایران است. این مقالات طی پنجاه سال و به قلم توانای استاد یکتای ادب عامیانه ی ایران دکتر محمد جعفر محجوب (۱۳۰۳-۱۳۷۵) در مطبوعات و مجلات فرهنگی و ادبی در ایران و خارج از ایران چاپ شده است.
عمده ی مقالات در حوزه ی افسانه ها و داستان های عامیانه و آداب و رسوم مردم ایران است. قوت قلم، روش علمی، تازگی مطبوعات، شیرینی و جاذبه مطالب از ویژگی های این مجموعه است. برخی مقالات این مجموعه در نوع و در زمان خود و حتا امروز تازگی داشته و دارد. بی شک این مجموعه مقالات از جمله منابع محققان حوزه ی ادب عامیانه ی ایران خواهد بود....
ادبیات عاميانه، ادبيات توده ی مردم ايران، اثر مردماني بيسواد يا كمسواد و غالبن شفاهي، كه از جهت ساختار و محتوا، با ادبيات سنتي مكتوب فارسي متفاوت است. زبان ساده، لحن عاميانه، حالات و انديشههاي عوام در اين ادبيات نمايان است. امروزه ادبيات عاميانه در نقاط گوناگون ايران با گويش هاي متفاوت ميان مردم مناطق گوناگون مشهور و متداول است. از جمله در گيلان اشعار شرف شاه دولايي، از شاعران قرن هشتم ق. ، به گويش گيلكي، در مازندران اشعار امير پازواري به گويش مازندراني، در كردستان داستان هاي كُردي منظومي كه اصطلاحن بيت ناميده ميشود و با آواز ميخوانند و نيز بسياري از قصههاي كوتاه عاميانه به گويش هاي گوناگون كه گاه در آثار پژوهندگان گويششناسي نقل شده است. در اين مقاله صرفن به ادبيات عاميانه ی فارسي متداول در درون مرزهاي ايران پرداخته ميشود.
اشعار عاميانه از ديرباز در ميان مردم ايران شناخته بوده است. اين اشعار را، كه به گويش هاي محلي بوده است، فَهلويات ميگفتهاند. برخي از اين فهلويات، كه خنياگران در كوچه و بازار ميخواندهاند، داستان هاي عشقي منظوم بوده است مانند آن چه که در مناطق غربي ايران درباره ی عشق شَروين دشتبي ميخواندهاند.
به همين سبب است كه اشعاري را هم كه در زمان ما در جنوب ايران به گويش هاي محلي ميخوانند «شَروه» مينامند. در آذربايجان هم خوانندگان اين فهلويات به نام «شهري خوان» معروفاند. امروزه اشعار عاميانه به زبان فارسي را، كه بر زبان عامه ی مردم جاري است، ترانه و تصنيف نيز ميگويند. وزن بسياري از اين اشعار منطبق با اوزان عروضي نيست، اما با طرز خواندن و تكيه بر برخي از هجاها ميتوان آنها را موزون كرد.
اشعار عاميانه ی متاخرتر، متاثر از ادبيات سنتي است و وزن عروضي دارد. قالب برخي از ترانههاي عاميانه نيز مطابق با هيچيك از قالب هاي شعر رسمي نيست، بلكه ساده و ايراني است. قالب دوبيتي بيش از قالب هاي ديگر در اشعار عاميانه كاربرد دارد. برخي از اشعار متاخر نيز به قالب هاي غزل و قصيده است. اين اشعار را با آهنگ هاي خاص و همراه با موسيقي و دوبيتي ها را بيش تر با آواز دشتي و در گوشه ی بختياري ميخوانند. برخي از پژوهشگران دستگاه و مقام موسيقي اين اشعار را ثبت كردهاند . سرايندگان بيش تر آنها معلوم نيستند، اما گاه نام برخي از آنان در دوبيتي ها آمده است . اين نوع ترانههاي عاميانه عاري از تشبيهات و استعارههاي پيچيده و هرگونه تصنع و گوياي احساسات و افكار عاميانه است .
در بسياري از آن ها زبان عاميانه و واژگان محلي به كار رفته است .بسياري از اين ترانه ها نيز همان است كه در بين مردم به باباطاهر يا فايز دشتستاني منسوب است. مضمون بيش تر ترانههاي عاميانه، عاشقانه و در وصف معشوق، طلب وصال او، يا گله از هجران است. بسياري از آن ها نيز نشاني از زندگي روستايي و عشايري دارد و در آن ها از دشت و بيابان و سبزه و چشمه سخن گفته شده است .در برخي از آن ها با سوزي خاص سخن از دوري وطن و فراق يار و خويشان است. برخي از آن ها هم هجو و شوخي و مطايبه است و پارهاي از آن ها حكايتي را نقل ميكند. برخي از اين اشعار در واقع مناظره يا گفتگوي عاشقانه و دوستانه ميان دو تن است.
پارهاي از تصانيف عاميانه درپي يك واقعه ی تاريخي ساخته شده و به زبان مردم كوچه و بازار خوانده شده است. كهنترين ابياتي كه به زبان فارسي باقي مانده از همين نوع است. از جمله، تصنيفي است كه مردم بخارا، در سال۵۶ ق. به مناسبت عشق پديدآمده ميان سعيد بن عثمان، امير گمارده ی معاويه در خراسان، و ملكه ی بخارا ساختند و در كوچه و بازار ميخواندند . همچنين است « حَراره » (=ترانه)اي كه كودكان در كوچه به دنبال يزيد بن مفرغ، عاشق دختري بهنام سميه، به آواز ميخواندند. هنگامي كه، در سال ١۰۸ق. اسدبن عبدالله، حاكم خراسان، در جنگ با امير خُتَلان شكست خورد، اهل خراسان براي او تصنيفي ساختند و ميخواندند.
اين گونه تصنيف ها در تاريخ ادامه يافته است. در سال ۵۰۸ ق. چون احمد عطّاش در عهد سلطان محمّد بن ملكشاه شوريد و شكست خورد، او را اسير كردند و در اصفهان گرداندند و مردم اصفهان به دنبال او با دف و طبل و دهل تصنيفي مي خواندند . پس از شكست لطفعليخان زند از آقامحمّدخان قاجار، نخستين پادشاه اين سلسله، نيز مردم شيراز تصنيفي ساختند و همچنين است تصنيف مردم تهران دربارة فرار محمّدعلي شاه قاجار. يا آن چه درباره ی سخاوت حسنخان يگانه، پسر يوسفخان مستوفيالممالك (متوفّي ١٣۰٣ق.)، ساخته بودند در بسياري از اشعار عاميانه نام قهرمانان ناشناس محلي باقي مانده است، از جمله ترانههايي كه در خراسان راجع به نصرو يا نصرالله، در فارس درباره ی حسينا و در ابيانه و اطراف كاشان درباره كريم خان مشهور است....
فهرست
سمک عیار
ابومسلم نامه
امیر ارسلان رومی
اخترنامه|
داراب نامه
داستان فیروز شاه
بهرام و گل اندام
سخن وری
کبوتر و کبوتر بازی در ایران
نقالی
قصه خوانی
روش های عیاری
افسانه های مرغان
و...