- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 90788- 57/3
- وزن: 0.20kg
- UPC: 13
ادب الکبیر و ادب الصغیر
نويسنده: عبدالله ابن مقفع
مترجم: وحيد گلپايگانی - محمد گلپايگانی
ناشر: بلخ
زبان كتاب: فارسی
تعداد صفحه: 132
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 1
کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
آيين كهتران و آيين مهتران
شايد كمتر كسي است كه با ادبيات ايران و عرب سر و كار داشته باشد و نام ابن مقفع را كه از اعلام كتاب و نويسندگان ايراني الاصل است ، و شهرتي بسزا دارد نشنيده باشد . وي عبدالله پسر مقفع پسر مبارك است كه نام فارسي او روزبه و نام پدرش دادويه ، اهل جود( گور) فارس بود .
ابن مقفع كه يكي از بزرگترين نويسندگان زبان عربي در اواسط قرن دوم هجري است به كمال فصاحت و بلاغت شهرت داشت . در آغاز بر دين مجوس ( زردشتي ) و در خدمت عيسي بن علي عموي سفاح و منصور دو خليفه عباسي بوده و تا پايان به كتابت و دبيري نزد وي بسر مي برد . ابن مقفع بنا به نقل ابن خلكان سي و شش سال داشت و تاريخ وفاتش نيز به نقل وي بين سال هاي 142 و 145 هجري بوده است...
...با وجود اينكه در محتواي حكمتآميز آثار ابن مقفع و به ويژه كتاب الادب الصغير و الادب الكبير هرگز نشاني از كفرآميز بودن و يا مخالفت با انديشههاي ديني ديده نميشود، اما برخي از رجال قدرت و حتي برخي از علما وي را به زنديق بودن متهم ساختهاند. در حالي كه انديشههاي مبتني بر خِرد ابن مقفع نه تنها در مخالفت با تعاليم ديني نبوده، بلكه بالعكس دين مؤيد اين ارزشهاي اخلاقي نيز ميباشد. راز اين تهمتها را بايد در نوع رفتار اين دسته از افراد كه جزو ظُرفا محسوب ميشوند جستجو كرد. در كتاب ثمار القلوب في المضاف و المنسوب به برخي از مشخصههاي ظرفا اشاره شده كه اين ويژگيها بسيار نزديك به خصوصيات افرادي است كه زنديق خوانده ميشدند.
مؤلف ميگويد مَثَل (اظرفُ من الزّنديق) مدت زمان طولاني در ميان مردم رايج بوده و در زمان مهدي به اوج خود رسيده است. وي در ادمه ميگويد «در ظاهر ايشان چيزي جز جامۀ پاكيزه و منظر زيبا و جوانمردي آشكار و فصاحتِ سخن ...نيست. در اينجا وصف سخنوري را نبايد صرفاً به معناي بليغ بودن و سخنوري يعني همان معنايِ معهود در زبان عربي دانست؛ زيرا چنين بليغان و زبانآوراني حتي پيش از اين گروه نيز بودهاند. سخنوري و بلاغت دربارۀ زنديقها علاوه بر كاربرد هنرمندانه سخن حائز وجه معنايي خاصّي نيز ميباشد. سخنان و رفتار آنها خارج از قواعد معمول و پذيرفته شدۀ آن دوران بوده است. نوع نگاه مبتني بر خِرد اين گروه، باعث ميشده تا بسياري از هنجارها و ارزشهاي پذيرفته شده جامعۀ آن زمان، در نظرشان بي اعتبار جلوه كند؛ از اين رو آنها سعي ميكردند با حفظ خصلت جوانمردي و عيّاري بر طبق نظام اخلاقي مورد پسند خويش رفتار كنند.
خصلتهايي كه براي ابن مقفع برشمردهاند بيشتر بيانگر ويژگيهايِ ظريفان است. وشاء در وصف ظرفا گفته است: «معيار ظرافت نزد ظريفان و اهل معرفت و اديبان، پاس داشتن همسايه، و وفاي به عهد و ابا داشتن از ننگ و آسوده ساختن خود از بار سنگين اعمال و گناهان است. ظريف، ظريف نميشود مگر آنكه در او چهار خصلت گرد آمده باشد: فصاحت، بلاغت، عفت و پاكيزگي ...